اقتصاد کلان چیست؟ به زبان ساده، خلاصه و کاربردی

محتوای این مقاله
- اقتصاد کلان چیست؟
- چرا علم اقتصاد به وجود آمد؟
- هدف علم اقتصاد چیست؟
- انواع اقتصاد
- تفاوت اقتصاد کلان و اقتصاد خرد
- اهداف اقتصاد کلان
- چرا اقتصاد کلان مهم است؟
- مفاهیم پایه و شاخص های اقتصادی
- نقش عرضه و تقاضا در قیمت
- علل به وجود آمدن تورم
- سیاست های اقتصادی
- اقتصاد کلان چه تاثیری بر بازار کریپتو دارد؟
- اقتصاد کلان و تاثیر آن بر بازارهای مالی
- جمع بندی
- سوالات متداول
اقتصاد کلان چیست؟
واژه اقتصاد (Economics) از ترکیبی از دو کلمه (اُیکُس به معنای خانواده) و (نُمُس به معنای روش یا قانون) به معنی قانون خانوار بوده که از زبان یونانی گرفتهشده است. علم اقتصاد، شاخهای از علوم اجتماعی است که به تحلیل تولید، توزیع و مصرف کالاها و خدمات میپردازد. کانون توجه دانش اقتصاد براین است که عوامل اقتصادی چگونه رفتار و تعامل میکنند و اقتصادهای مختلف چگونه کار میکنند.
اقتصاد یک علم اجتماعی است که در بسیاری از زمینههای دیگر ازجمله علوم سیاسی، جغرافیا، ریاضیات، جامعهشناسی، روانشناسی، مهندسی، حقوق، پزشکی و تجارت نقش دارد. تیم تحلیلی همیار کریپتو در این مقاله به معرفی کامل اقتصاد کلان میپردازد.
چرا علم اقتصاد به وجود آمد؟
همه ما به خوبی می دانیم که در محیطی به نام کره زمین زندگی می کنیم که تمامی منابع ما مانند آب،نف،گاز،مواد غذایی و … محدود است ولی جمعیت مردم کره زمین رو به رشد پس با دو دوتا چهارتا ساده می توانیم متوجه بشیم که خیلی زود با کمبود منابع برای ادامه حیات مواجه خواهیم شد بهترین راهکار برای مقابله با این مشکل چیست؟
تولید علم نوینی به نام اقتصاد!!!
علم اقتصاد به وجود آمد تا در تخصیص منابع به بهترین نحوه عمل کنیم تا مشکل پیش روی مردم کره زمین را حتی الامکان کاهش دهیم و حتی با پیشرفت در این علم جذاب و نسبتاً نوین همراه با مشارکت سایر علوم مشکل را کاملا برطرف کنیم.
هدف علم اقتصاد چیست؟
هدف اصلی علم اقتصاد تعیین منطقیترین و مؤثرترین راههای استفاده از منابع برای رسیدن به اهداف اجتماعی و خصوصی است. دوشاخه علم اقتصاد، اقتصاد خُرد و کلان است که توسط رگنر ابداعشدهاست. اقتصاد خُرد، رفتار اقتصادی واحدهای تصمیم گیرنده انفرادی، شامل خانوارها و شرکتها یا خریداران و فروشندگان را بررسی میکند.
اقتصاد کلان، به بررسی رفتار کلی اقتصاد و عوامل مؤثر بر آن شامل بیکاری، تورم، رشد اقتصادی و سیاست پولی و مالی میپردازد. نام سنتی این رشته، اقتصاد سیاسی است و تا اواخر قرن نوزدهم کتابها با عنوان اقتصاد سیاسی منتشر میشده نهایتا در اواخر قرن نوزدهم برای جلوگیری از تأثیر این واژه بر منافع سیاسی محدود به نام علوم اقتصادی (economic science) تغییر نام دادند.
انواع اقتصاد
همانطور که ذکر شد اقتصاد به دو دستهی کلی اقتصاد خُرد و اقتصاد کلان تقسیم میشود. در ادامه توضیح هر کدام میپردازیم.
1- اقتصاد خرد
اقتصاد خُرد، شاخهای از علم اقتصاد است که به تحلیل بازیگران منفرد در یک بازار و تحلیل ساختار بازار میپردازد و پیامدهای اعمال فردی انسان را مطالعه میکند. این شاخه با بازیگران خصوصی، عمومی و داخلی، بهعنوان واحد پایهای تقلیل ناپذیر، سروکار دارد. نظریه اقتصاد خُرد، کل مقداری که توسط خریداران تقاضا شده و مقداری که توسط فروشندگان عرضهشده را در نظر میگیرد و به مطالعه قیمتهای ممکن به ازای هر واحد عرضه و تقاضا میپردازد.
اقتصاد خُرد، تعامل پیچیده میان بازیگران بازار را هم در روند خرید و هم در روند فروش مطالعه میکند. این تئوری معتقد است که بازار میتوانند به تعادل «کمیت تقاضا شده» و «کمیت عرضهشده» برسند.
برای آموزش فارکس از مبتدی تا پیشرفته فرم پیش ثبت نام را پر کنید تا با شما تماس بگیریم.
2- اقتصاد کلان
اقتصاد کلان شاخهای از علم اقتصاد است که با کارایی، ساختار، رفتار و تصمیمگیری اقتصاد در سطح کلان سروکار دارد. اقتصاد کلان، شامل اقتصاد ملی، منطقهای و جهانی میشود.
اقتصاد کلان به مطالعه شاخصهای تجمعی مثل تولید ناخالص داخلی، نرخ بیکاری، درآمد ملی، شاخص قیمت و رابطه متقابل بین بخشهای مختلف اقتصاد بهمنظور درک بهتر عملکرد اقتصاد میپردازد. اقتصاددانهای کلان مدلهای اقتصادی را توسعه میبخشند تا ارتباط بین درآمد ملی، تولید، مصرف، بیکاری، تورم، پسانداز، سرمایهگذاری، تجارت بین الملل و مالیه بین الملل را توضیح دهند.
دو بخش عمده تحقیقاتی اقتصاد کلان شامل چرخه تجارت و درآمد ملی است. به نوسانهایی که در سطح اقتصاد کلان رخ میدهد چرخه تجاری گفته میشود. چرخه تجاری اصولاً بر اساس بازههای رونق یا رکود تعریف میشود عموماً رونق در دورانی محقق میشود که افزایش نقدینگی و چاپ پول اتفاق افتاده باشد و در پی افزایش نقدینگی بیش از حد در سطح جامعه تقاضا به شدت افزایش می یابد اما اگر به درستی نتوانیم حرکت نقدینگی جدید را کنترل کنیم و به سمت تولید هدایتش کنیم در نتیجه با ثابت بودن عرضه و افزایش نسبی تقاضا به خاطر نقدینگی به شدت بالا موجود در جامعه در انتها منجر به تورم می شود سپس برای کنترل تورم باید چیکار کنیم؟ باید شروع به جمع آوری نقدینگی از سطح جامعه کنیم پس از کاهش نقدینگی در جامعه چه اتفاقی می افتد؟ کاملا درسته رکود!! برای مثال اشتغال و تولید ملی در بازه زمانی مختلف بررسی و گزارش میشود حال این گزارش نسبت به دوره قبل ممکن است بیشتر یا کمتر باشد. بخش بعدی تحقیقاتی در اقتصاد کلان درآمد ملی است که به افزایش تولید کل در یک اقتصاد اشاره دارد.
مدلهای اقتصاد کلان و پیشبینی آن برای کمک به توسعه و ارزیابی سیاستهای اقتصادی میباشد.
تفاوت اقتصاد کلان و اقتصاد خرد
اقتصاد خُرد به بررسی رفتار واحدهای اقتصادی تصمیم گیرنده انفرادی میپردازد؛ اقتصاد کلان، رفتارهای اقتصادی در سطح کلی را مورد بررسی قرار میدهد. اقتصاد خُرد، مباحثی چون رفتار مصرفکننده، رفتار تولیدکننده، تعادل بازار و چگونگی تعیین قیمت در بازارهای مختلف را در برمیگیرد. اقتصاد کلان، نوسان متغیرهای اقتصادی از قبیل درآمد ملی، مصرف ملی، سطح اشتغال و سطح عمومی قیمتها را تجزیه و تحلیل میکند.
بهطور خلاصه اقتصاد خُرد به مطالعه متغیرهای خُرد مانند مثلاً، قیمت در بازار رقابت کامل، میپردازد در حالیکه اقتصاد کلان به مطالعه متغیرهای کلان مانند تورم در یک کشور میپردازد.
اهداف اقتصاد کلان
هدف های اقتصاد کلان با گذشت زمان دست خوش تغییرات زیادی شده است اما در حال حاضر مهمترین اهداف اقتصاد کلان آن است که بتواند به مواردی که در ادامه توضیح داده میشود نزدیک شده یا به دستیابی کامل برسد.
1- اشتغال کامل:
اشتغال کامل وضعیتی است که در آن افراد در صورت اراده برای یافتن شغل بیکار نمانند یا اینکه بیکاری حداقل مقدار ممکن باشد.
2- ثبات قیمت ها:
همانطور که از اسمش پیداست در این مورد سیاستگذاران اقتصادی سعی میکنند که نوعی سیاست گذاری و تصمیم گیری کنند که قیمتها از قبیل قیمت کالاها، خدمات، عوامل تولید ترجیحا در طول زمان ثابت بمانند یا تورم به مقدار قابل توجهی کم باشد( هدف تورمی در کشورهای توسعه یافته ۲درصد است).
3- توزیع عادلانه درآمد در جامعه:
در یک اقتصاد سالم بین دهکهای درآمدی جامعه نباید تفاوت چشمگیری وجود داسته باشد بنابراین در این مورد هدف آن است که همه مردم دسترسی یکسانی به امکانات داشته باشند. بهطور خلاصه شکافهای موجود بین دهکهای درآمدی جمعیت کشور کم شده یا حداقل، زیادتر نشود.
4- رشد و توسعه مداوم اقتصادی:
این مورد هم که بدهی است. تمامی تدبیرهای به کار رفته به منظور رشد و توسعه مداوم اقتصادی است که هدف نهایی مادی و معنوی همه اقتصادهای دنیاست. رشد و توسعه مناسب برای اقتصادهای توسعه یافته هدفی بین ۲.۵٪ تا ۳.۵٪ است این یک توسعه مناسب و امن است بدون اینکه کشور هدف وارد یک تورم آسیب زا شود.
5– افزایش بهره وری:
افزایش بهره وری در منابع معتبر اقتصادی به معنای این است که تمام کالاها و عوامل تولید یک محصول در ارزنده ترین حالت خودش باشند و هدف دیگر این است که کمترین هدردهی و اصراف در هنگام تولید کالا باشد، هر فرد با توجه به مهارتی که دارد حداکثر استفاده از تخصص و مهارتش در شغلی که فعالیت دارد باشد.
چرا اقتصاد کلان مهم است؟
با توجه به اینکه مطالعه متغیرهای کلی گاهی اوقات ابعاد غیر اقتصادی به خصوص اجتماعی، سیاسی و بین المللی به خود میگیرند، لذا مطاله اقتصاد کلان از این نظر از اهمیت ویژهای برخوردار است.
مفاهیم پایه و شاخص های اقتصادی
1- تورم
به افزایش سطحِ عمومیِ قیمتِ کالاها و خدمات نسبت به ارز ملی کشور هدف در یک اقتصاد، تورم گفته میشود. بسته به نوع کالاها و خدمات مورد استفاده، انواع مختلفی از مفاهیم تورم محاسبه و بهعنوان شاخصهای تورم اعلام میشوند.
رایجترین شاخصهای تورم، تورم مصرفکننده (CPI)، شاخص قیمت عمدهفروشی (WPI)، هزینه های مصارف شخصی(PCE) و تورم تولیدکننده (PPI) هست.
در ایران کلمه تورم از دو کلمه شاخص قیمت کاربردی تر و عامیانه تر است، بنابراین هرجا کلمه شاخص قیمت را شنیدید به معنای تورم است.
1-1 شاخص قیمت مصرف کننده(CPI):
شاخص قیمت مصرف کننده یا CPI (Consumer price index)، معیاری برای اندازهگیری تغییر در قیمت میانگین کالا و خدمات مصرفی یک خانوار متوسط است. این شاخص نشاندهنده تورمی است که مصرفکنندگان در زندگی روزمره خود احساس میکنند. سرمایهگذاران توجه ویژهای به شاخص قیمت CPI دارند و از آن برای پیشبینی قیمت داراییهای حساس به تورم، مانند اوراق قرضه و کالاهای اقتصادی استفاده میکنند.
1-2 شاخص قیمت عمده فروشی(WPI):
تورم بر پایه شاخص قیمت عمده فروشی (WPI) شاخصی است که تغییرات در قیمت کالاها را در مراحلی پیش از سطح خردهفروشی اندازهگیری و رهگیری میکند و منظور از این کالاها، مواردی هستند که بهصورت عمده به فروش میرسند و مبادله بهجای مشتریان، بین شرکتها یا کسبوکارها اتفاق میافتد.
1-3 شاخص قیمت تولید کننده(PPI):
PPI مخفف شاخص قیمت تولیدکننده (Producer Price Index) است. شاخص PPI یک شاخص اقتصادی است که حرکت قیمتها را از دیدگاه فروشندگان و تولیدکنندگان ارزیابی میکند. این شاخص با شاخص CPI که تغییرات قیمت را از دیدگاه مصرفکننده ارزیابی میکند، متفاوت است. بهعبارتدیگر، شاخص PPI نشان میدهد که تولیدکنندگان برای تولید محصولاتشان چه میزان هزینه میکنند.
1-4 هزینه های مصرف شخصی(PCE):
هزینه های مصرف شخصی یا Personal Consumption Expenditures ، در این شاخص تغییرات قیمت کالاها و خدمات خریداری شده توسط مصرف کنندگان و سازمانی های غیردولتی بدون در نظر گرفتن هزینه های مصرفی برای غذا و انرژي محاسبه میکند.
عامل تغییر قیمتها
برای آنکه عوامل تغییر قیمتها را بررسی کنیم. باید نظریه مقداری پول را تعریف کنیم. در نظریه مقداری پول، نحوه تعیین سطح قیمتها در یک سیستم اقتصادی ساده بررسی میشود. به عبارت ساده تر زمانی قیمتها تغییر میکنند که عرضه پول تغییر کرده است. در بازه زمانی کوتاه مدت، عوامل مالی تعیین کننده قیمت هستند اما تغییرات در عرضه و تقاضا کل میتواند در سطح قیمتها به طور کلان تأثیرگذار باشند.
برای مثال اگر به علت بحران اقتصادی کاهش تقاضا داشته باشیم این امر میتواند منجر به کسادی و پایین آمدن سطح قیمتها شود. اگر شاهد یک شوک منفی بر عرضه اقتصاد باشیم مثلا بحران نفت، این امر، باعث کاهش عرضه کل و ایجاد تورم میشود.
در یک کشور بانکهای مرکزی، کنترلکنندگان عرضه پول هستند و سعی میکنند از تغییر قیمتها توسط سیاستهای پولی جلوگیری کنند. افزایش نرخهای بهره یا کاهش عرضه پول در اقتصاد منجر به کاهش تورم میشود. تورم افسار گسیخته باعث افزایش عدم اطمینان و دیگر عواقب منفی برای اقتصاد میشود در عوض کسادی و کاهش قیمتها باعث کاهش تولید اقتصاد میشود. بانکهای مرکزی سعی بر تثبیت قیمتها یا حداقل تورم 2 درصدی دارند تا بدینوسیله از اقتصاد در برابر عواقب منفی محافظت کنند.
اگر دوست دارید که در بزرگترین بازار مالی جهان ،فارکس، را یادبگیرید؛ همیارکریپتو با جدیدترین متد پرایساکشن برای تحلیل تکنیکال و با تدریس بهترین اساتید، دوره آموزش فارکس در مشهد را تدارک دیده است.
نقش عرضه و تقاضا در قیمت
قیمت فعلی یک کالا ،خدمات، سهام و … بر اساس عرضه و تقاضا موجود در بین مردم مشخص میشود یعنی اگر تقاضا ثابت بماند اما به هر دلیلی عرضه کاهش یابد قیمت مورد نظر ما به مرور افزایش می یابد و برعکس، اگر تقاضا ما ثابت بماند اما به هر دلیلی عرضه افزایش یابد قیمت کالا به مرور زمان کاهش می یابد با یک مثال دقیق تر بررسی کنیم.
افزایش قیمت کالا( تورم مثبت): فرض کنید در دوران کرونا هستیم، یک میوه فروش هر کیلو هندوانه را ۱۰ هزار تومان میخرد و در نظر دارد با مقداری سود ۱۵ هزار تومان به فروش برساند خب یک شایعه در سطح کشوری منتشر میشود که هندوانه دارای یک ماده خاص است که بدن را در مقابل کرونا تقویت میکند بنابراین به سرعت حجم تقاضا برای هندوانه بالا می رود اما سطح عرضه ثابت است چون هندوانه با مقدار مشخصی به صورت سالانه تولید میشود.
در نظر بگیرید ده نفر همزمان به میوه فروشی می رسند و قیمت هندوانه هر کیلو ۱۵ هزار تومان است اما تنها یک هندوانه باقی مانده و این هندوانه برای کیست؟ هر کس قیمت بالاتری اعلام می کند، تا یک نقطه ای قیمت بالا میرود که نه نفر دیگر از نیاز خود میگذرند و تقاضا آنها از بین می رود و می ماند یک نفر با یک هندوانه، به عنوان مثال کیلویی ۲۰۰ هزار تومان قیمت اعلام شده توسط یک فرد باشد سایر افراد قبول نمیکنند برای هندوانه کیلویی ۱۵ هزار تومان ، ۲۰۰ هزار تومان هزینه کنند بنابراین قیمت کشف شده جدید با توجه به سطح عرضه کم و تقاضا بالا همان ۲۰۰ هزار تومان است.
علل به وجود آمدن تورم
عوامل مختلفی باعث به وجود آمدن تورم میشود در حالت کلی سطح عرضه و تقاضا مهم ترین عوامل برای تورم منفی یا تورم مثبت است و سایر عوامل به صورت غیر مستقیم به این دو عامل مرتبط هستند که به مهمترین آنها یعنی؛ نرخ بهره، نرخ بیکاری، تولید ناخالص ملی، تولید ناخالص داخلی و سیاستهای اقتصادی میپردازیم.
1- افزایش تقاضای کل
هر علتی که باعث افزایش تقاضای کل شود، تورم را افزایش میدهد. حال این افزایش در تقاضای کل میتواند سیاست پولی انبساطی، سیاست مالی انبساطی، تغیر الگوی مصرف، افزایش صادرات و تغییر انتظارات مردم باشد.
2- کاهش عرضه کل
هر علتی که باعث کاهش عرضه کل شود، تورم را افزایش میدهد. عواملی مانند افزایش هزینههای تولید، کاهش واردات ضمن تکنولوژی، جنگ، سیل و زلزله باعث کاهش عرضه کل میشود. دقت شود زمانی که در سطح کلان تعادل بین عرضه و تقاضا به هم میریزد، امکان تورم مثبت یا منفی به وجود میآید.
3- نرخ بهره
نرخ بهره درصد کارمزد برای مبلغی است که ما قرض یا سپرده گذاری میکنیم. ارزش نرخ بهره برحسب درصد و بهصورت سالانه محاسبه میشود. بهعنوانمثال اگر نرخ بهره یکساله 20 درصد (مبلغ اولیه) باشد، شخصی که وام میگیرد باید مبلغ اولیه بهاضافه 20 درصد را در پایان معامله برگرداند.
برای وامگیرنده، نرخ بهره برابر با هزینه سرمایه است ولی برای وامدهنده، نرخ بهره برابر با بازده معامله است.
تصمیمات بانک مرکزی بسته به وضعیت اقتصادی در هرلحظه که عمدتاً از طریق عملیات بازار آزاد مشخص می شود، این تصمیمات نرخ سود رسمی نامیده میشود. بانکهای مرکزی در مواقع بحران به دنبال کاهش نرخها برای فعالسازی مجدد اقتصاد هستند، درحالیکه در زمان رونق اقتصادی بهمنظور کاهش قیمتها برای جلوگیری از ایجاد حباب، نرخ بهره را افزایش میدهند.
افزایش نرخ بهره پول را گرانتر میکند. بنابراین، افزایش نرخ بهره به نفع پسانداز کنندگان و وامدهندگان است. پس از افزایش نرخ بهره، وام دادن یا پساندازی که کارمزد ثابت با نرخ بهره را ارائه میدهد جذابتر میشود. در عوض شرکتهایی که به دنبال تأمین مالی هستند یا افرادی که وام مسکن با نرخ متغیر دارند متضرر میشوند. بهطورکلی، افزایش نرخ بهره به نفع پساندازان کنندگان و به ضرر سرمایهگذاران است.
کاهش نرخ بهره پول را ارزان میکند. درنتیجه کاهش نرخ بهره به نفع شرکتهایی است که به دنبال تأمین مالی هستند. کسانی که پایه پسانداز قابلتوجهی دارند آسیب خواهند دید، زیرا درآمد حاصل از سرمایه مالی کاهش مییابد.
در بازار ارز است که نرخ بهره سریعترین اثر خود را دارد. بدین شکل که با افزایش نرخ بهره، اوراق بهادار با درآمد ثابت سقوط میکنند. افزایش نرخ بهره باعث جذابیت بیشتر اوراق یا سایر عناوین انتشار بعدی میشود زیرا کوپن بالاتری ارائه میدهند. در جستجوی کارایی، اوراق قرضه “قدیمی” جذابیت کمتری پیدا میکند و باعث خروج سرمایهگذاران و در نتیجه کاهش قیمت آنها میشود.
مثال: شرکت جنسیس به دنبال تامین نقدینگی است اما به خاطر سطح بالای تورم امسال(۲۰۲۲) در امریکا فدرال رزرو( به اصطلاح بانک مرکزی) امریکا نرخ بهره را افزایش داده تا در مقابل تورم ایستادگی کنند هم اکنون نرخ بهره بالاست و نقدینگی ها به سمت خرید اوراق با نرخ بهره بالاتر حرکت میکند پس شرکت جنسیس باید سود بیشتری بدهد تا بتواند مقدار کم نقدینگی مانده در جامعه را جذب کند اینگونه میشود شرکت جنسیس با تامین نقدینگی به مشکل میخورد اما از طرف دیگر موضوع افرادی که سرمایه دار هستند سود بیشتری می برند.
4- نرخ بیکاری
مقدار بیکاری در یک اقتصاد توسط نرخ بیکاری اندازهگیری میشود. این نرخ با فرمول روبرو محاسبه میشود. (نرخ بیکاری = درصد کارگران بدون کار / کل نیروی کار)
نرخ بیکاری در نیروی کار شامل افرادی میشود که تمایل به پیدا کردن شغل دارند. افرادی که بازنشستهاند، افراد تحت آموزش یا افرادی که از پیدا کردن شغل به علت کمبود شغل ناامید شدهاند در زمره افراد بیکار قرار نمیگیرند.
4-1 انواع بیکاری (Types of unemployment)
4-1-1 بیکاری اصطکاکی
در هر مقطعی از زمان تعدادی نیروی کار به طور موقت بیکار هستند ولی برای آنها شغل وجود دارد زیرا برای جستجو کار مناسبتر بیکارند.
4-1-2 بیکاری ادواری
این نوع بیکاری ناشی از سیکلها و ادوار تجاری است. مثلا در زمان رکود که تقاضای کل کاهش مییابد و درپی کاهش تقاضای محصولات، کارخانه ها تولید خود را کاهش می دهند پس سود کمتری هم بدست می آورند بنابراین برای حفظ سود اولیه خود، کارخانهها تعدیل نیرو میکنند.
4-1-3 بیکاری ساختاری
زمانی روی میدهد که کارگران فاقدِ مهارت لازم برای مشاغل موجود هستند. این حالت به دلیل عدم وجود مهارت، بیکاری ساختاری نام دارد.
4-1-4 بیکاری ارادی و غیر ارادی
کسانی که با میل خود بیکار هستند بیکاران ارادی و کسانی که خلاف میل خود بیکارند را بیکاران غیر ارادی میگویند.
4-1-5 بیکاری آشکار و پنهان
بیکارانی که شغلی ندارند و به دنبال شغلاند بیکاران آشکار و بیکارانی که شغل دارند و به دلیل نداشتن مهارت در تولید نقشی ندارند، بیکاری پنهان نام دارد.
5- تولید ناخالص ملی
تولید ناخالص ملی یا GNP به انگلیسی Gross National Production، به مجموع ارزش کالا و خدمات تولید شده در یک اقتصاد ملی دربازه زمانی مشخص (غالبا یک سال) گفته میشود. دقت شود این شاخص برای تمامی افراد یک ملیت است یعنی اگر شخصی اصالتا ایرانی است اما در آلمان زندگی و امرار معاش میکند جز تولید ناخالص ملی ایران حساب میشود. به همین صورت اگر یک آلمانی در ایران زندگی کند درامدش جز تولید ناخالص ملی آلمان حساب میشود نه ایران.
ایرادات محاسبه GNP
1. کالاهایی که جنبه خود مصرفی دارند ثبت نمیشوند.
2. فعالیتهای غیرقانونی (اقتصاد زیرزمینی)
3. خرید و فروشهای دست دوم چون بخشی از تقاضای بازار را پوشش میدهند باعث میشود تولید جدیدی اتفاق نیوفتد و این سبب کاهش GNP میشود.
6- تولید ناخالص داخلی
تولیدناخالص داخلی (GDP)، مجموع ارزش کالا و خدمات تولید شده در داخل مرزهای یک کشور در مدت یک سال گفته میشود. تولید ناخالص داخلی که معمولاً دولت ها به بُعد سالانه آن اهمیت بیشتری میدهند اما گاهی به صورت فصلی نیز محاسبه میشود. اما گاهی اوقات با توجه به شرایط اقتصادی بُعد فصلی ان هم مورد توجه قرار می گیرد.
در محاسبه تولید ناخالص داخلی یک کشور، تمام مصرف خصوصی و عمومی، هزینههای دولتی، سرمایهگذاریها، اضافهشده به موجودیهای خصوصی، هزینههای ساخت و ساز پرداخت شده و تراز تجاری خارجی لحاظ میشود.
از میان تمام اجزایی که تولید ناخالص داخلی یک کشور را تشکیل میدهند، تراز تجاری خارجی از اهمیت ویژهای برخوردار است به این علت که کشورهای توسعه یافته غالبا حجم معملات زیادی با سایر کشورها دارند و تراز تجاری می تواند تاثیر بسیار زیادی در محاسبات و تحلیلات ما داشته باشد.
اما نحوه محاسبات تراز تجاری چگونه است: محاسبه تراز تجاری بسیار ساده است تراز تجاری= X-Y، X: ارزش کل صادرات و Y: ارزش کل واردات پس اکنون متوجه شدیم تراز تجاری مثبت به چه معناست.
برای درک بهتر GDP بسیار مهم است که نحوه محاسبه را بدانیم: تولید ناخالص داخلی= حجم مصرف + سرمایه گذاری + مخارج دولت +(صادرات-واردات)
اکنون به خوبی میدانیم هر بخش از معادلات بالا تغییر کنند می تواند مقدار تولید ناخالص داخلی را افزایش دهد یا کاهش دهد و هر بخش می تواند متناسب با کشور هدف ما وزن بیشتری داشته باشد اما همانطور که گفت شده در کشورهای توسعه یافته غالبا بخش تراز تجاری مهم تر است و کشور هایی مانند ما که حجم ترازتجاری نسبی کمتری دارند وزن مصرف و مخارج دولت بیشتر است.
اگر مقداری که مصرف کنندگان داخلی برای محصولات خارجی خرج میکنند از مجموع آنچه تولیدکنندگان داخلی میتوانند به مصرف کنندگان خارجی بفروشند بیشتر باشد، کسری تجاری نامیده میشود. در این شرایط، ممکن است تولید ناخالص داخلی یک کشور کاهش مییابد. کشورهایی که بالاترین تولید ناخالص داخلی را در جهان دارند، آمریکا و چین هستند. در حال حاضر ایالات متحده با تولید ناخالص داخلی 20.93 تریلیون دلار در رتبه اول و چین 14.7 تریلیون دلار در رتبه دوم قرار دارد.
برای آموزش ارز دیجیتال فرم پیش ثبت نام را پر کنید. دوره ارز دیجیتال در مشهد شامل سه دوره کریپتو استارتر، کریپتو گیم، کریپتو جم میباشد.
سیاست های اقتصادی
تمامی دولت ها به منظور تحقق اهداف اقتصادی و اجتماعی (به طور کلی برای بهبود وضعیت اقتصادی کشور) تدابیری به کار میبرند که این اهداف با استفاده از ابزارهای در دست دولت تحقق مییابد.
هدف سیاست های اقتصادی
هدف از این سیاستها عبور از وضعیت موجود و رسیدن به یک وضعیت آرمانی و مطلوب در دورههای آتی میباشد. گاهی این سیاستها در ارتباط با یکدیگر به صورت هماهنگ اعمال میشوند.
سیاست های پولی
سیاستهای پولی با عرضه پول و چندین مکانیزم دیگر توسط بانک مرکزی اجرا میشود. بانکهای مرکزی به منظور دستیابی به نرخ بهره ثابت بهطور مداوم میزان عرضه پول را تغییرمیدهند. برخی از بانکهای مرکزی با تمرکز بر نرخ تورم، اجازه نوسان به نرخ بهره میدهند. بانکهای مرکزی سعی دارند که جامعه تولید بیشتری داشته باشد که بدون اجرای سیاستهای انبساطی موجب تورم نشوند.
در کل سیاست های پولی ابزاریست در دست بانک مرکزی تا با استفاده از آنها به اهداف خود برسد، اهداف کلی بانک مرکزی چیست؟
اهداف بانک مرکزی در حالت کلی دوتاست، در مرحله اول کنترل تورم( تورم استاندار بین المللی ۲٪ است) و در مرحله دوم کنترل رکود( شاخص های متعددی برای سنجیدن رکود وجود دارد) است به گونه ای که بین این دو توازن برقرار باشد.
سیاست های مالی
سیاست مالی، استفاده از درآمد و مخارج دولت به عنوان وسیلهای برای تأثیرگذاری بر اقتصاد است. نمونهای از این ابزارها مخارج، مالیات و بدهی است.
سیاست مالی بهتر است یا سیاست پولی؟
اقتصاددانان سیاست پولی را بر سیاست مالی ترجیح میدهند. زیرا سیاست پولی عموماً توسط بانکهای مرکزی که غالبا در سراسر دنیا مستقل از دولت وسیاست است اجرا میشود. اما سیاستهای مالی توسط نهادهای سیاسی کنترل میشود که مواقع بسیاری به خاطر بحث های سیاسی بین احزاب در کشورهای متفاوت دستخوش تغییرات بسیاری میشود مانند ترکیه که نزدیک انتخابات در سال ۱۴۰۲ اردوغان سیاست های مالی کشورش را تغییرات بسیار داد .
غالبا سیاست پولی وقفه درونی و وقفه بیرونی کوتاهتری نسبت به سیاستهای مالی دارند. در سیاست پولی بانکهای مرکزی به سرعت میتوانند تصمیمگیری نمایند و تصمیمات خود را اجرا کنند در حالیکه سیاستهای مالی بیشتر مواقع زمان میبرند تا تصویب شده و به مرحله اجرا برسند.
علاوه بر دادههای آنچین و اقتصاد کلان شما باید تحلیلهای فاندامنتال، تکنیکال و پرایس اکشن بلد باشید. همیارکریپتو در دورههای آموزش بازارهای مالی تمامی این اطلاعات را در اختیار شما قرار میدهد.
اقتصاد کلان چه تاثیری بر بازار کریپتو دارد؟
فدرال رزرو (Federal Reserve)
فدرال رزرو Federal Reserve، اصطلاحا بانک مرکزی ایالات متحده آمریکا است که در سال 1913 با هدف نظارت بر عملیات بانکی در پاسخ به رشته بحرانهای مالی تشکیل شد که نیاز به کنترل مرکزی سیستم پولی را نشان میداد. فدرال رزرو نهادی مستقل محسوب میشود یعنی به طور مستقل عمل میکند اما بخشی از تصمیمات دولتی بر فعالیت آنها دخالت دارد. جلسه فدرال رزرو با موضوعاتی نظیر تیپرینگ، نرخ بهره، تورم ومسائل این چنینی برگزار می شود.
فدرال رزرو مسئول تدوین سیاستهای پولی، پیگیری رسیدن به سطح اشتغال مطلوب، تثبیت قیمتها و رشد اقتصادی در آمریکا است. وظیفه دیگر فدرال رزرو تعیین سیاستهای پولی است. اعضای این کمیته 12 نفر هستند که 7 نفر آنها به مدت 14 سال در فدرال سمت دار هستند. هر دو سال یکی از این اعضاء که دورهاش به پایان رسیدهاست جای خود را به کسی میدهد که به پیشنهاد رئیسجمهور و تأیید سنا انتخاب میشود. ریاست فدرال رزرو را جروم پاول جمهوریخواه و دانشآموخته رشته علوم سیاسی دانشگاه پرینستون برعهده دارد.
به طور کلی تصمیمات فدرال رزرو آمریکا بر بازارهای مالی و اقتصادی دنیا کاملا تاثیرگذار است. میزان این تاثیرگذاری به نوع تصمیمات بستگی دارد که آیا فقط فرآیند تیپرینگ انجام میدهند یا افزایش نرخ بهره را هم دارند. در این صورت بازارهای مالی و بخصوص بازار ارز دیجیتال که یک بازار پر ریسک محسوب میشود تاثیرات زیادی از تصمیمات فدرال رزرو میگیرد.
با افزایش نرخ بهره فدرال پول از بازار خارج میشود و درنتیجه بازار مالی روندی نزولی پیدا میکند. با کاهش نرخ بهره فدرال عموما پول به بازار تزریق میشود و در نتیجه بازار مالی روندی صعودی خواهد داشت. در ادامه مهمترین عوامل اقتصاد کلان که بر بازارهای مالی تاثیرگذار است را بیان میکنیم.
اقتصاد کلان و تاثیر آن بر بازارهای مالی
1- بازار اوراق قرضه
یکی از عواملی که بر بازار مالی تاثیر دارد بازار اوراق قرضه است. در اقتصاد کلان، چشمانداز مثبت بیت کوین با انعطافپذیری در برابر رفلاسیون یا تورم عمدی در بازار اوراق قرضه آغاز شد.
Reflation: به وضعیتی اطلاق میشود که دولت برای تحریک اقتصاد عرضه پول را افزایش میدهد.
بازار مالی میتواند با استفاده از شاخص منحنی بازده که تفاوت بین بازده اوراق قرضه بلند مدت و قراردادهای کوتاه مدت را اندازهگیری میکند، تجارت رفلاسیون (reflation trade) را دنبال کند.
2- بسته محرک آمریکا و تورم
دولت آمریکا در سال 2020، 3.4 تریلیون دلار کمک هزینه توزیع نمود. این بسته حمایتی ترس افزایش تورم را برانگیخته است. نقدینگی از بازار دلار خارج میشود و این امر موجب آغاز تجارت رفلاسیون خواهد شد. با افزایش تورم سیاستهای ضد تورمی به کار گرفته میشود و نرخ بهره افزایش مییابد.
با افزایش نرخ بهره پول از بازار خارج میشود و بازار روندی کاهشی پیدا میکند.
3- بازار طلا
بازارها در مورد انتظارات تورمی سیگنالهای مختلفی ارائه دادهاند. عملکرد قیمت طلا واکنشی به بازارهای اوراق قرضه و آغاز تجارت رفلاسیون است. این امر نمایانگر بازاری است که در حال تلاش برای احیای مجدد از پس یک بحران اقتصادی است.
نوسانات قیمت طلا بر بازار کریپتو تاثیر مستقیم دارد عموما با افزایش قیمت طلا بازار روندی کاهشی خواهد داشت
بلعکس چرا اینگونه است؟ چون بر اساس تاریخچه بیتکوین زمانی وضعیت جهانی اقتصاد مطلوب بوده رشد کرده اما طلا نقطه ای امن است برای سرمایه گذاری چون نقدشوندگی و اعتبار جهانی بالایی دارد حال فرض کنید مانند سال های گذشته جنگ روسیه و اوکراین، سطح تورم بالا،مشکلات جهانی عرضه به خاطر سیاست کووید صفر چین و … وضعیت اقتصاد جهانی وخیم باشد بیتکوین دارایی ریسکی است و سرمایه از ان خارج می شود و از طرف دیگر طلا دارای امن است و سرمایه را جذب میکند و رشد می کند.
4- بازار سهام
همبستگی بین بیت کوین و بازار سهام در اواخر فوریه 2020 افزایش پیدا کرد. در اوایل مارس، قدرت دلار آمریکا در بازارهای اوراق قرضه، به بازار سهام و ارزش بیت کوین آسیب رساند.
5- ضریب همبستگی بیت کوین و شاخص سهام S&P 500
شاخص (Standard and Poor’s Index) فهرستی از 500 سهام برتر در بازار بورس سهام نیویورک و نزدک است. که به آن شاخص S & P میگویند. از این فهرست برای معاملات، خرید و فروش سهام و ارزیابی عملکرد شرکتهای بزرگ استفاده میشود.
6- تورم عمدی
ترس از افزایش بی سابقه بیت کوین باعث ایجاد نگرانی در مورد احتمال حباب بودن قیمت و احتمال کاهش سرمایه گذاری سازمانی (در صورت عدم واکنش به نرخ بهره) شده است. در حالیکه اقدامات کوتاه مدت در بازارهای اوراق قرضه باعث ایجاد سرمایه برای سرمایهگذاری بیت کوین در میان سرمایهگذاران نهادی شده است، این عوامل میتوانند موقتی باشند.
جمع بندی
در این مقاله که حاصل تلاش تیم تحلیلی همیار کریپتو است، اقتصاد کلان و تمامی پارامترهای مهم مربوط به آن و شاخصهای تاثیرگذار بر آن را به تفکیک بیان کردیم. در اقتصاد کلان به بررسی عملکرد اقتصاد میپردازیم. تمامی اصطلاحات مهم این مقاله در بخش سوالات متداول بهصورت منسجم آورده شده است. اگر سوالی دارید یا تمایل دارید برای مبحث خاصی مقاله آماده کنیم برایمان کامنت کنید.
سوالات متداول
اقتصاد کلان چیست؟
اقتصاد کلان به ارزیابی عملکرد اقتصاد در سطح کلان میپردازد. به عبارتی، مواردی مانند سطح اشتغال، میزان تولید کل، صادرات، ارزش واحد پولی و مباحثی از این دست در اقتصاد کلان بررسی میشوند.
اقتصاد خُرد چیست؟
اقتصاد خُرد چگونگی رفتار انسانها و انتخابهایشان را در سطح واحدهای خُرد یا کوچک اقتصادی مانند یک فرد، یک بنگاه، یک صنعت یا بازار یک کالای خاص بررسی میکند و به چگونگی تعامل میان خریداران و مصرفکنندگان و عوامل مؤثر در انتخاب خریداران میپردازد.
تورم چیست؟
افزایش سطح عمومی قیمت کالاها و خدمات در یک اقتصاد تورم گفته میشود.
نرخ بهره چیست؟
به درصد کارمزد لحاظ شده برای مبلغ خاصی که ما قرض میکنیم نرخ بهره گفته میشود، ارزش نرخ بهره برحسب درصد و بهصورت سالانه محاسبه میشود.
نرخ بیکاری چیست؟
مقدار بیکاری در یک اقتصاد توسط نرخ بیکاری اندازهگیری میشود، انواع بیکاری شامل؛ بیکاری اصطکاکی، ادواری،ساختاری،ارادی و غیر ارادی و آشکار و پنهان هست.
تولید ناخالص ملی (GNP) چیست؟
مجموع ارزش کالا و خدمات تولید شده توسط مردم یک جامعه در یک اقتصاد ملی در مدت یک سال را تولید ناخالص ملی میگویند.
تولید ناخالص داخلی (GDP) چیست؟
مجموع ارزش کالا و خدمات تولید شده در داخل مرزهای یک کشور در مدت یک سال را تولید ناخالص داخلی میگویند.
سیاست پولی چیست؟
با عرضه پول و چندین مکانیزم دیگر توسط بانک مرکزی اجرا میشود و عرضه پول را مستقیم هدف نمیگیرند.
سیاست مالی چیست؟
استفاده از درآمد و مخارج دولت بهعنوان وسیلهای برای تأثیرگذاری بر اقتصاد است. نمونه این ابزارها مخارج، مالیات و بدهی است.
سیاستهای اقتصادی چیست؟
دولتها برای بهبود وضعیت اقتصادی تدابیری به کار میبرند بهمنظور تحقق اهداف اقتصادی و اجتماعی معینی که این اهداف با استفاده از ابزارهای در دست دولت تحقق مییابد. این ابزارها همان سیاستهای پولی و مالی هستند. هدف از این سیاستها عبور از وضعیت موجود و رسیدن به یک وضعیت آرمانی و مطلوب در دورههای آتی هست.
.