💎دریافت مشاوره رایگان در زمینه سرمایه گذاری

کلیک کنید
آموزش خصوصی ارز دیجیتال
مدیریت و سرمایه گذاری

اقتصاد کلان چیست؟ به زبان ساده خلاصه و کاربردی

آموزش صرافی بینگ ایکس

اقتصاد کلان چیست؟

علم اقتصاد، شاخه‌ای از علوم اجتماعی است که به تحلیل تولید، توزیع و مصرف کالاها و خدمات می‌پردازد و در بسیاری از زمینه‌های دیگر از جمله علوم سیاسی،جامعه‌شناسی، روان‌شناسی،حقوق، پزشکی، تجارت و … نقش دارد. کانون توجه دانش اقتصاد، چگونگی رفتار و تعامل عوامل اقتصادی و کارکرد اقتصادهای مختلف است.

 

What Is Macroeconomics?

 

Macroeconomics is a branch of economics that studies the behavior of an overall economy, which encompasses markets, businesses, consumers, and governments. Macroeconomics examines economy-wide phenomena such as inflation, price levels, rate of economic growth, national income, gross domestic product (GDP), and changes in unemployment.

منبع: اینوسپدیا

چرا علم اقتصاد به وجود آمد؟

همه ما به خوبی می دانیم که منابعی مانند آب،نفت،گاز،مواد غذایی و … محدود بوده و جمعیت مردم نیز رو به رشد است.  در نتیجه، در آینده نزدیک با کمبود منابع برای ادامه حیات مواجه خواهیم بود.

آموزش خصوصی فارکس

علم اقتصاد به‌وجود آمد تا مشکل  پیش روی مردم را حتی الامکان کاهش دهیم و حتی با پیشرفت در این علم نسبتاً نوین، همراه با مشارکت سایر علوم، مشکل را کاملا برطرف کنیم.

هدف علم اقتصاد چیست؟

هدف اصلی علم اقتصاد تعیین منطقی‌ترین و مؤثرترین راه‌های استفاده از منابع برای رسیدن به اهداف اجتماعی و خصوصی است. اقتصاد کلان، به بررسی رفتار کلی اقتصاد و عوامل مؤثر بر آن شامل بیکاری، تورم، رشد اقتصادی و سیاست پولی و مالی می‌پردازد. نام سنتی این رشته، اقتصاد سیاسی بود که در اواخر قرن نوزدهم برای جلوگیری از تأثیر این واژه بر منافع سیاسی محدود، به نام علوم اقتصادی (economic science) تغییر نام یافت.

انواع اقتصاد چیست؟

اقتصاد به دو دسته‌ی کلی اقتصاد خُرد و اقتصاد کلان تقسیم می‌شود که در ادامه به توضیح هر کدام می‌پردازیم.

اقتصاد خرد

اقتصاد خُرد، شاخه‌ای از علم اقتصاد است که به تحلیل بازیگران منفرد در یک بازار و تحلیل ساختار بازار می‌پردازد و پیامدهای اعمال فردی انسان را مطالعه می‌کند. نظریه اقتصاد خُرد، کل مقداری که توسط خریداران تقاضا و توسط فروشندگان عرضه‌شده را در نظر می‌گیرد و به مطالعه قیمت‌های ممکن به ازای هر واحد عرضه و تقاضا می‌پردازد.

اقتصاد خُرد، تعامل پیچیده میان بازیگران بازار را هم در روند خرید و هم فروش مطالعه می‌کند. این تئوری معتقد است که بازار می‌تواند به تعادل «کمیت تقاضا شده» و «کمیت عرضه‌شده» برسد.

اقتصاد کلان

اقتصاد کلان شاخه‌ای از علم اقتصاد است که با کارایی، ساختار، رفتار و تصمیم‌گیری اقتصاد در سطح کلان سروکار دارد. اقتصاد کلان، شامل اقتصاد ملی، منطقه‌ای و جهانی می‌شود.

اقتصاد کلان به مطالعه شاخص‌های تجمعی مثل تولید ناخالص داخلی، نرخ بیکاری، درآمد ملی، شاخص قیمت و رابطه متقابل بین بخش‌های مختلف اقتصاد به‌منظور درک بهتر عملکرد اقتصاد می‌پردازد. اقتصاددان‌های کلان مدل‌های اقتصادی را توسعه می‌بخشند تا ارتباط بین درآمد ملی، تولید، مصرف، بیکاری، تورم، پس‌انداز، سرمایه‌گذاری و تجارت بین الملل را توضیح دهند.

دو بخش عمده تحقیقاتی اقتصاد کلان شامل چرخه تجارت و درآمد ملی است. به نوسان‌هایی که در سطح اقتصاد کلان رخ می‌دهد چرخه تجاری گفته می‌شود که بر اساس بازه‌های رونق یا رکود تعریف می‌شود. عموماً  رونق در دورانی محقق می‌شود که افزایش نقدینگی و چاپ پول اتفاق افتاده باشد و در پی افزایش نقدینگی بیش از حد در سطح جامعه تقاضا به شدت افزایش می یابد. اما اگر به درستی نتوانیم حرکت نقدینگی جدید را کنترل  کرده و به سمت تولید هدایت کنیم، در نتیجه با ثابت بودن عرضه و افزایش نسبی تقاضا به خاطر نقدینگی به شدت بالا موجود در جامعه، در انتها منجر به تورم می‌شود. حال برای کنترل تورم باید چیکار کنیم؟ باید شروع به جمع آوری نقدینگی از سطح جامعه کنیم. پس از کاهش نقدینگی در جامعه چه اتفاقی می افتد؟بله، رکود!

مدل‌های اقتصاد کلان و پیش‌بینی آن‌ برای کمک به توسعه و ارزیابی سیاست‌های اقتصادی می‌باشد.

تفاوت اقتصاد کلان و اقتصاد خرد

  • اقتصاد خُرد به بررسی رفتار واحدهای اقتصادی تصمیم گیرنده انفرادی می‌پردازد؛ اما اقتصاد کلان، رفتارهای اقتصادی در سطح کلان را مورد بررسی قرار می‌دهد.
  • اقتصاد خُرد، مباحثی چون رفتار مصرف‌کننده، رفتار تولیدکننده، تعادل بازار و چگونگی تعیین قیمت در بازارهای مختلف را در بر‌می‌گیرد؛ اما اقتصاد کلان، نوسان متغیرهای اقتصادی از قبیل درآمد ملی، مصرف ملی، سطح اشتغال و سطح عمومی قیمت‌ها را تجزیه و تحلیل می‌کند.

به‌طور خلاصه اقتصاد خُرد به مطالعه متغیرهای خُرد مانند مثلاً، قیمت در بازار رقابت کامل، می‌پردازد در حالی‌که اقتصاد کلان به مطالعه متغیرهای کلان مانند تورم در یک کشور می‌پردازد.

اهداف اقتصاد کلان

هدف های اقتصاد کلان با گذشت زمان تغییرات زیادی داشته است اما در حال حاضر مهم‌ترین هدف اقتصاد کلان آن است که بتواند به مواردی که در ادامه توضیح داده می‌شود نزدیک شده یا به دستیابی کامل برسد.

1- اشتغال کامل: اشتغال کامل وضعیتی است که در آن افراد در صورت اراده برای یافتن شغل بیکار نمانند یا بیکاری به حداقل ممکن برسد.

2- ثبات قیمت ها: در این مورد سیاست‌گذاران اقتصادی سعی می‌کنند که نوعی سیاست‌گذاری و تصمیم‌گیری انجام دهند که قیمت‌ها از قبیل قیمت کالاها، خدمات و عوامل تولید ترجیحا در طول زمان ثابت بمانند یا تورم به مقدار قابل توجهی کم باشد(هدف تورمی در کشورهای توسعه یافته ۲درصد است).

3- توزیع عادلانه درآمد در جامعه: در یک اقتصاد سالم بین دهک‌های درآمدی جامعه نباید تفاوت چشمگیری وجود داشته باشد، پس در این مورد هدف آن است که همه مردم دسترسی یکسانی به امکانات داشته باشند. به‌طور خلاصه شکاف‌های موجود بین دهک‌های درآمدی جمعیت کشور کم شده یا حداقل، زیادتر نشود.

4- رشد و توسعه مداوم اقتصادی: تمامی تدبیرهای به کار رفته به منظور رشد و توسعه مداوم اقتصادی است که هدف نهایی مادی و معنوی همه اقتصادهای دنیاست. رشد و توسعه مناسب برای اقتصادهای توسعه یافته هدفی بین ۲.۵٪ تا ۳.۵٪ است که یک توسعه مناسب و امن است بدون اینکه کشور هدف وارد یک تورم آسیب زا شود.

5- افزایش بهره وری: به این معنا که تمام کالاها و عوامل تولید یک محصول، در ارزنده ترین حالت خودشان باشند، کمترین میزان هدر رفت در هنگام تولید کالا انجام بگیرد و هر فرد با توجه به مهارتی که دارد، با حداکثر استفاده از تخصص و مهارتش در شغلی که فعالیت دارد باشد.

چرا اقتصاد کلان مهم است؟

با توجه به این‌که مطالعه متغیرهای کلی گاهی اوقات ابعاد غیر اقتصادی به خصوص اجتماعی، سیاسی و بین المللی به خود می‌گیرند، لذا مطالعه اقتصاد کلان از این نظر از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است.

مفاهیم پایه و شاخص های اقتصادی و اقتصادکلان

تورم

به افزایش سطحِ عمومیِ قیمتِ کالاها و خدمات نسبت به ارز ملی کشور در یک اقتصاد، تورم گفته می‌شود. بسته به نوع کالاها و خدمات مورد استفاده، انواع مختلفی از مفاهیم تورم محاسبه و به‌عنوان شاخص‌های تورم اعلام می‌شوند.

رایج‌ترین شاخص‌های تورم، تورم مصرف‌کننده (CPI)، شاخص قیمت عمده‌فروشی (WPI)، هزینه های مصارف شخصی(PCE)  و تورم تولیدکننده (PPI) هست. در ایران کلمه تورم از دو کلمه شاخص قیمت کاربردی تر و عامیانه تر است، بنابراین هرجا کلمه شاخص قیمت را شنیدید به معنای تورم است.

شاخص قیمت مصرف کننده(CPI)

شاخص قیمت مصرف کننده یا CPI (Consumer price index)، معیاری برای اندازه‌گیری تغییر در قیمت میانگین کالا و خدمات مصرفی یک خانوار متوسط است. این شاخص نشان‌دهنده تورمی است که مصرف‌کنندگان در زندگی روزمره خود احساس می‌کنند. سرمایه‌گذاران توجه ویژه‌ای به شاخص قیمت CPI دارند و از آن برای پیش‌بینی قیمت دارایی‌های حساس به تورم، مانند اوراق قرضه و کالاهای اقتصادی استفاده می‌کنند.

شاخص قیمت عمده فروشی(WPI)

تورم بر پایه شاخص قیمت عمده فروشی (WPI) شاخصی است که تغییرات در قیمت کالاها را در مراحلی پیش از سطح خرده‌فروشی اندازه‌گیری و رهگیری می‌کند. منظور از این کالاها،‌ مواردی هستند که به‌صورت عمده به فروش می‌رسند و مبادله به‌جای مشتریان، بین شرکت‌ها یا کسب‌وکارها اتفاق می‌افتد.

شاخص قیمت تولید کننده(PPI)

PPI مخفف شاخص قیمت تولیدکننده (Producer Price Index) است. شاخص PPI یک شاخص اقتصادی است که حرکت قیمت‌ها را از دیدگاه فروشندگان و تولیدکنندگان ارزیابی می‌کند. این شاخص با شاخص CPI که تغییرات قیمت را از دیدگاه مصرف‌کننده ارزیابی می‌کند، متفاوت است. به‌عبارت‌دیگر، شاخص PPI نشان می‌دهد که تولیدکنندگان برای تولید محصولاتشان چه میزان هزینه می‌کنند.

هزینه‌های مصرف شخصی(PCE)

هزینه های مصرف شخصی یا Personal Consumption Expenditures ،‌ در این شاخص تغییرات قیمت کالاها و خدمات خریداری شده توسط مصرف کنندگان و سازمان‌های غیردولتی بدون در نظر گرفتن هزینه های مصرفی برای غذا و انرژي  محاسبه می‌شود.

عامل تغییر قیمت‌ها

برای آن‌که عوامل تغییر قیمت‌ها را بررسی کنیم، باید نظریه مقداری پول را تعریف کنیم. در نظریه مقداری پول، نحوه تعیین سطح قیمت‌ها در یک سیستم اقتصادی ساده بررسی می‌شود. به عبارت ساده تر زمانی قیمت‌ها تغییر می‌کنند که عرضه پول تغییر کرده است. در بازه زمانی کوتاه مدت، عوامل مالی تعیین کننده قیمت هستند اما تغییرات در عرضه و تقاضا کل می‌تواند در سطح قیمت‌ها به طور کلان تأثیرگذار باشد.

در یک کشور بانک‌های مرکزی، کنترل‌کنندگان عرضه پول هستند و سعی می‌کنند از تغییر قیمت‌ها توسط سیاست‌های پولی جلوگیری کنند. افزایش نرخ‌های بهره یا کاهش عرضه پول در اقتصاد، منجر به کاهش تورم می‌شود. تورم افسار گسیخته باعث عدم اطمینان و عواقب منفی دیگر برای اقتصاد می‌شود، در عوض، کسادی و کاهش قیمت‌ها باعث کاهش تولید اقتصاد می‌شود. بانک‌های مرکزی سعی بر تثبیت قیمت‌ها یا حداقل تورم 2 درصدی دارند تا بدین‌وسیله از اقتصاد در برابر عواقب منفی محافظت کنند.

نقش عرضه و تقاضا در قیمت

قیمت فعلی یک کالا ،خدمات، سهام و … بر اساس عرضه و تقاضا موجود در بین مردم مشخص می‌شود یعنی اگر تقاضا ثابت بماند اما عرضه کاهش یابد، قیمت مورد نظر ما به مرور افزایش می یابد و برعکس، اگر تقاضا ما ثابت بماند اما عرضه افزایش یابد قیمت کالا به مرور زمان کاهش می یابد با یک مثال دقیق تر بررسی کنیم.

افزایش قیمت کالا( تورم مثبت): فرض کنید در دوران کرونا هستیم، یک میوه فروش هر کیلو هندوانه را ۱۰ هزار تومان میخرد و در نظر دارد با مقداری سود ۱۵ هزار تومان به فروش برساند خب یک شایعه در سطح کشوری منتشر میشود که هندوانه دارای یک ماده خاص است که بدن را در مقابل کرونا تقویت می‌کند بنابراین به سرعت حجم تقاضا برای هندوانه بالا می رود اما سطح عرضه ثابت است چون هندوانه با مقدار مشخصی به صورت سالانه تولید می‌شود.

در نظر بگیرید ده نفر همزمان به میوه فروشی می رسند و قیمت هندوانه هر کیلو ۱۵ هزار تومان است اما تنها یک هندوانه باقی مانده و این هندوانه برای کیست؟ هر کس قیمت بالاتری اعلام می کند، تا یک نقطه ای قیمت بالا میرود که نه نفر دیگر از نیاز خود می‌گذرند و تقاضا آن‌ها از بین می رود و یک نفر می ماند با یک هندوانه، به عنوان مثال کیلویی ۲۰۰ هزار تومان قیمت اعلام شده توسط یک فرد باشد سایر افراد قبول نمیکنند برای هندوانه کیلویی ۱۵ هزار تومان ، ۲۰۰ هزار تومان هزینه کنند بنابراین قیمت کشف شده جدید با توجه به سطح عرضه کم و تقاضا بالا همان ۲۰۰ هزار تومان است.

علل به وجود آمدن تورم

عوامل مختلفی باعث به وجود آمدن تورم می‌شود در حالت کلی سطح عرضه و تقاضا مهم ترین عوامل برای تورم منفی یا تورم مثبت است و سایر عوامل به صورت غیر مستقیم به این دو عامل مرتبط هستند که به مهم‌ترین آن‌ها می‌پردازیم.

افزایش تقاضای کل

هر چیزی که باعث افزایش تقاضای کل شود، تورم را افزایش می‌دهد. حال این افزایش در تقاضای کل می‌تواند سیاست پولی انبساطی، سیاست مالی انبساطی، تغییر الگوی مصرف، افزایش صادرات و تغییر انتظارات مردم باشد.

کاهش عرضه کل

هر علتی که باعث کاهش عرضه کل شود، تورم را افزایش می‌دهد. عواملی مانند افزایش هزینه‌های تولید، کاهش واردات ضمن تکنولوژی، جنگ، سیل و زلزله باعث کاهش عرضه کل می‌شود. دقت داشته باشید زمانی که در سطح کلان تعادل بین عرضه و تقاضا به هم می‌ریزد، امکان تورم مثبت یا منفی به وجود می‌آید.

نرخ بهره

نرخ بهره، درصد کارمزد برای مبلغی است که ما قرض یا سپرده گذاری می‌کنیم. ارزش نرخ بهره برحسب درصد و به‌صورت سالانه محاسبه می‌شود. به‌عنوان‌مثال اگر نرخ بهره یک‌ساله 20 درصد (مبلغ اولیه) باشد، شخصی که وام می‌گیرد باید مبلغ اولیه به‌اضافه 20 درصد را در پایان معامله برگرداند.

برای وام‌گیرنده، نرخ بهره برابر با هزینه سرمایه است ولی برای وام‌دهنده، نرخ بهره برابر با بازده معامله است.

تصمیمات بانک مرکزی بسته به وضعیت اقتصادی در هر لحظه، که عمدتاً از طریق عملیات بازار آزاد مشخص می‌شود، نرخ سود رسمی نامیده می‌شود. بانک‌های مرکزی در مواقع بحران به دنبال کاهش نرخ‌ها برای فعال‌سازی مجدد اقتصاد هستند، درحالی‌که در زمان رونق اقتصادی به‌منظور کاهش قیمت‌ها برای جلوگیری از ایجاد حباب، نرخ بهره را افزایش می‌دهند.

افزایش نرخ بهره پول را گران‌تر می‌کند. بنابراین، افزایش نرخ بهره به نفع پس‌انداز کنندگان و وام‌دهندگان است. پس از افزایش نرخ بهره، وام دادن یا پس‌اندازی که کارمزد ثابت با نرخ بهره را ارائه می‌دهد جذاب‌تر می‌شود. در عوض شرکت‌هایی که به دنبال تأمین مالی هستند یا افرادی که وام مسکن با نرخ متغیر دارند متضرر می‌شوند. به‌طورکلی، افزایش نرخ بهره به نفع پس‌اندازان کنندگان و به ضرر سرمایه‌گذاران است.

کاهش نرخ بهره پول را ارزان می‌کند. درنتیجه کاهش نرخ بهره به نفع شرکت‌هایی است که به دنبال تأمین مالی هستند. کسانی که پایه پس‌انداز قابل‌توجهی دارند آسیب خواهند دید، زیرا درآمد حاصل از سرمایه مالی کاهش می‌یابد.

نرخ بهره در بازار ارز سریع‌ترین اثر خود را دارد. بدین شکل که با افزایش نرخ بهره، اوراق بهادار با درآمد ثابت سقوط می‌کنند. افزایش نرخ بهره باعث جذابیت بیشتر اوراق یا سایر عناوین انتشار بعدی می‌شود زیرا کوپن بالاتری ارائه می‌دهند. در جستجوی کارایی، اوراق قرضه “قدیمی” جذابیت کمتری پیدا می‌کند و باعث خروج سرمایه‌گذاران و در نتیجه کاهش قیمت آن‌ها می‌شود.

نرخ بیکاری

مقدار بیکاری در یک اقتصاد توسط نرخ بیکاری اندازه‌گیری می‌شود. این نرخ با فرمول روبرو محاسبه می‌شود. (نرخ بیکاری = درصد کارگران بدون کار / کل نیروی کار)

نرخ بیکاری در نیروی کار شامل افرادی می‌شود که تمایل به پیدا کردن شغل دارند. افراد بازنشسته‌، تحت آموزش یا افرادی که از پیدا کردن شغل به علت کمبود شغل ناامید شده‌اند در زمره افراد بیکار قرار نمی‌گیرند.

انواع بیکاری (Types of unemployment)

1-بیکاری اصطکاکی: در هر مقطعی از زمان تعدادی نیروی کار به طور موقت بیکار هستند ولی برای آن‌ها شغل وجود دارد زیرا برای جستجو کار مناسب‌تر بیکارند.

2-بیکاری ادواری: این نوع بیکاری ناشی از سیکل‌ها و ادوار تجاری است. مثلا در زمان رکود که تقاضای کل کاهش می‌یابد و در پی کاهش تقاضای محصولات، کارخانه ها تولید خود را کاهش می‌دهند، پس سود کمتری هم بدست می آورند بنابراین برای حفظ سود اولیه خود، کارخانه‌ها تعدیل نیرو می‌کنند.

3- بیکاری ساختاری: این نوع بیکاری زمانی رخ می‌دهد که کارگران، فاقدِ مهارت لازم برای مشاغل موجود هستند. این حالت به دلیل عدم وجود مهارت، بیکاری ساختاری نام دارد.

4-بیکاری ارادی و غیر ارادی: کسانی که با میل خود بیکار هستند بیکاران ارادی و کسانی که خلاف میل خود بیکارند را بیکاران غیر ارادی می‌گویند.

5-بیکاری آشکار و پنهان: بیکارانی که شغلی ندارند و به دنبال شغل‌اند بیکاران آشکار و بیکارانی که شغل دارند و به دلیل نداشتن مهارت در تولید نقشی ندارند، بیکاری پنهان نام دارد.

تولید ناخالص ملی

تولید ناخالص ملی یا GNP) Gross National Production)، به مجموع ارزش کالا و خدمات تولید شده در یک اقتصاد ملی، در بازه زمانی مشخص (غالبا یک سال) گفته می‌شود. دقت شود این شاخص برای تمامی افراد یک ملیت است یعنی اگر شخصی اصالتا ایرانی است اما در آلمان زندگی و امرار معاش می‌کند جز تولید ناخالص ملی ایران حساب می‌شود. به همین صورت اگر یک آلمانی در ایران زندگی کند درآمدش جز تولید ناخالص ملی آلمان حساب می‌شود.

ایرادات محاسبه GNP

  1. کالاهایی که جنبه خود مصرفی دارند ثبت نمی‌شوند.
  2. فعالیت‌های غیرقانونی (اقتصاد زیرزمینی)
  3. خرید و فروش‌های دست دوم به دلیل این‌که بخشی از تقاضای بازار را پوشش می‌دهند باعث می‌شوند تولید جدیدی اتفاق نیوفتد و این سبب کاهش GNP می‌شود.

تولید ناخالص داخلی

شاخص تولیدناخالص داخلی (GDP)، به مجموع ارزش کالا و خدمات تولید شده در داخل مرزهای یک کشور در طول یک سال گفته می‌شود. دولت ها معمولا به بُعد سالانه تولید ناخالص داخلی اهمیت بیشتری می‌دهند، اما گاهی اوقات با توجه به شرایط اقتصادی بُعد فصلی آن هم مورد توجه قرار می‌گیرد.

در محاسبه تولید ناخالص داخلی یک کشور، تمام مصرف خصوصی و عمومی، هزینه‌های دولتی، سرمایه‌گذاری‌ها، اضافه‌شده به موجودی‌های خصوصی، هزینه‌های ساخت و ساز پرداخت شده و تراز تجاری خارجی لحاظ می‌شود.

از میان تمام اجزایی که تولید ناخالص داخلی یک کشور را تشکیل می‌دهند، تراز تجاری خارجی از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است زیرا که کشورهای توسعه یافته غالبا حجم معاملات زیادی با سایر کشورها دارند و تراز تجاری می تواند تاثیر بسیار زیادی در محاسبات و تحلیل های ما داشته باشد.

اما نحوه محاسبات تراز تجاری چگونه است: محاسبه تراز تجاری بسیار ساده است: تراز تجاری= X-Y،  ارزش کل صادرات= X و ارزش کل واردات= Y. پس اکنون متوجه شدیم تراز تجاری مثبت به چه معناست.

برای درک بهتر GDP بسیار مهم است که نحوه محاسبه را بدانیم: تولید ناخالص داخلی= حجم مصرف + سرمایه گذاری + مخارج دولت +(صادرات-واردات)

اکنون به خوبی می‌دانیم اگر هر بخش از معادلات بالا تغییر کند، می‌تواند مقدار تولید ناخالص داخلی را افزایش یا کاهش دهد و هر بخش می‌تواند متناسب با کشور هدف ما، وزن بیشتری داشته باشد. اما در کشورهای توسعه یافته غالبا بخش تراز تجاری مهم تر است و در کشورهایی که حجم تراز تجاری نسبی کمتری دارند، وزن مصرف و مخارج دولت بیشتر است.

اگر مقداری که مصرف کنندگان داخلی برای محصولات خارجی خرج می‌کنند از مجموع آنچه تولیدکنندگان داخلی می‌توانند به مصرف کنندگان خارجی بفروشند بیشتر باشد، کسری تجاری نامیده می‌شود. در این شرایط، ممکن است تولید ناخالص داخلی یک کشور کاهش یابد. کشورهایی که بالاترین تولید ناخالص داخلی را در جهان دارند، آمریکا و چین هستند. در حال حاضر ایالات متحده با تولید ناخالص داخلی 20.93 تریلیون دلار در رتبه اول و چین 14.7 تریلیون دلار در رتبه دوم قرار دارد.

سیاست های اقتصادی

تمامی دولت ها به منظور تحقق اهداف اقتصادی و اجتماعی (به طور کلی برای بهبود وضعیت اقتصادی کشور) تدابیری به کار می‌برند که این اهداف با استفاده از ابزارهای در دست دولت تحقق می‌یابد.

هدف سیاست های اقتصادی

هدف از این سیاست‌ها عبور از وضعیت موجود و رسیدن به یک وضعیت آرمانی و مطلوب در دوره‌های آتی می‌باشد. گاهی این سیاست‌ها در ارتباط با یکدیگر به صورت هماهنگ اعمال می‌شوند.

سیاست های پولی

سیاست‌های پولی با عرضه پول و چندین مکانیزم دیگر توسط بانک مرکزی اجرا می‌شود. بانک‌های مرکزی به منظور دستیابی به نرخ بهره ثابت به‌طور مداوم میزان عرضه پول را تغییر می‌دهند. برخی از بانک‌های مرکزی با تمرکز بر نرخ تورم، اجازه نوسان به نرخ بهره می‌دهند. بانک‌های مرکزی سعی دارند که جامعه تولید بیشتری داشته باشد تا بدون اجرای سیاست‌های انبساطی، موجب تورم نشوند.

در کل سیاست های پولی ابزاریست در دست بانک مرکزی تا با استفاده از آن‌ها به اهداف خود برسد

اهداف کلی بانک مرکزی چیست؟ اهداف بانک مرکزی به طور کلی، در مرحله اول کنترل تورم( تورم استاندار بین المللی ۲٪ است) و در مرحله دوم کنترل رکود( شاخص های متعددی برای سنجیدن رکود وجود دارد) است، به گونه ای که بین این دو توازن برقرار باشد.

سیاست انقباضی

سیاست انقباضی، یکی از دو سیاست پولی اصلی است که توسط بانک مرکزی برای تنظیم اقتصاد کلان استفاده می‌شود. کاربرد این سیاست در شرایطی است که تورم در سطح بالایی قرار دارد، تا از طریق کاهش نقدینگی، نرخ تورم را کاهش دهد. در واقع هدف اصلی سیاست انقباضی، کاهش تورم و حفظ ثبات قیمت‌ها است.

بانک مرکزی برای اجرای سیاست انقباضی، از ابزارهای مختلفی استفاده می‌کند که عبارت‌اند از:

1- افزایش نرخ بهره: افزایش نرخ بهره بانکی، هزینه وام گرفتن را برای بنگاه‌های اقتصادی و خانوارها افزایش می‌دهد؛ زیرا با افزایش نرخ بهره بانکی، عملاً نرخ بازپرداخت وام نیز افزایش میابد به همین دلیل افراد کمتر وام خواهند گرفت. در نتیجه، نقدینگی در جامعه کاهش می‌یابد. کاهش نقدینگی یعنی مردم پول کمتری برای خرج کردن دارند؛ بنابراین تقاضا برای خرید کالاها و خدمات کمتر خواهد شد و همین امر منجر به کاهش تورم می‌شود.

فرض کنید که تورم در کشوری به 20 درصد رسیده است. دولت این کشور برای کاهش تورم، سیاست انقباضی را در پیش می‌گیرد. به عنوان مثال، فرض کنید که نرخ سود وام مسکن در این کشور 10 درصد بوده است و به 15 درصد افزایش می‌یابد. این امر باعث می‌شود که مردم کمتر تمایل به خرید مسکن داشته باشند؛ زیرا با این کار نرخ بازپرداخت وام نیز افزایش خواهد یافت در نتیجه، تقاضا برای مسکن کاهش می‌یابد. کاهش تقاضا برای مسکن، باعث کاهش قیمت مسکن و نهایتاً باعث کاهش تورم می‌شود.

2- فروش اوراق بهادار: بانک مرکزی می‌تواند با فروش اوراق بهادار دولتی، نقدینگی را از بین مردم جمع کند که بازهم منجر به کاهش تورم می‌شود. از طرفی در رابطه با تأثیرات منفی سیاست انقباضی می‌توان گفت:

سیاست انقباضی می‌تواند منجر به افزایش بیکاری شود. از آنجایی که در سیاست پولی انقباضی تقاضا برای محصول یا خدمات کاهش میابد، کارفرما فروشی ندارد که بتواند نیروی کار استخدام کند یا حقوق نیروی کار قبلی خود را بدهد؛ بنابراین نرخ بیکاری افزایش خواهد یافت.

تأثیر منفی دیگر سیاست انقباضی، کاهش رشد اقتصادی است؛ زیرا کاهش تقاضا برای کالاها و خدمات منجر به کاهش سرمایه‌گذاری در بخش‌های مختلف و عملاً کاهش رشد اقتصادی می‌شود.

سیاست انبساطی

سیاست انبساطی، یکی از سیاست‌های پولی است که توسط بانک مرکزی برای تحریک رشد اقتصادی و کاهش بیکاری به کار می‌رود. این سیاست با افزایش حجم پول در اقتصاد همان افزایش نقدینگی، تقاضای کل را افزایش می‌دهد.

فرض کنید شما یک مغازه‌دار هستید و می‌خواهید فروش خود را افزایش دهید. شما می‌توانید از دو راه این کار را انجام دهید:

  • راه اول این است که قیمت محصولات خود را کاهش دهید. این کار باعث می‌شود که مشتریان تمایل بیشتری به خرید محصولات شما داشته باشند.
  • راه دوم این است که تبلیغات بیشتری برای محصولات خود انجام دهید. به این ترتیب مشتریان بیشتر از محصولات شما مطلع شوند و تمایل بیشتری به خرید آن‌ها داشته باشند.

سیاست انبساطی در اقتصاد کلان نیز مانند راه اول عمل می‌کند. این سیاست باعث کاهش هزینه‌های استقراض برای مصرف‌کنندگان و بنگاه‌های اقتصادی (کاهش نرخ بازپرداخت وام) می‌شود. این اقدام باعث می‌شود مصرف‌کنندگان و بنگاه‌های اقتصادی تمایل بیشتری به خرید و سرمایه‌گذاری داشته باشند؛ بنابراین تقاضای کل در اقتصاد افزایش می‌یابد و افزایش تقاضا، اقتصاد را از رکود خارج می‌کند.

بانک مرکزی برای خروج اقتصاد از رکود، تحریک رشد اقتصادی و کاهش بیکاری اصولاً دو اقدام مهم را انجام می‌دهد:

  1. کاهش نرخ بهره: با کاهش نرخ بهره، هزینه وام گرفتن برای بنگاه‌های اقتصادی کاهش می‌یابد. با این اقدام بنگاه‌ها می‌توانند سرمایه‌گذاری بیشتری انجام داده و نهایتاً تولید را افزایش دهند. برای افزایش تولید نیز نیاز به نیروی کار وجود دارد بنابراین نرخ بیکاری نیز کاهش خواهد یافت.
  2. افزایش عرضه پول: بانک مرکزی می‌تواند با خرید اوراق قرضه دولتی یا سایر اوراق بهادار از بازار، نقدینگی را بین مردم افزایش دهد. این امر باعث می‌شود که افراد و بنگاه‌ها، دارایی‌های بیشتری داشته باشند و اقدام به خرید کالاها و خدمات بیشتری کنند. خرید بیشتر به معنای تقاضای بیشتر است و تقاضای بیشتر منجر به افزایش فروش و عملاً گردش بیشتر پول بین مردم می‌شود.

مثال از سیاست انبساطی: در سال 2020، اقتصاد جهان به دلیل همه‌گیری بیماری کرونا دچار رکود شد. برای مقابله با این رکود، بانک‌های مرکزی جهان سیاست‌های انبساطی را اجرا کردند. یکی از این بانک‌ها، بانک مرکزی آمریکا بود. بانک مرکزی آمریکا نرخ بهره را به کمتر از 0.25 درصد کاهش داد و همچنین، اقدام به خرید اوراق قرضه دولتی کرد. این اقدامات باعث شد تا گردش پول (نقدینگی) در اقتصاد آمریکا افزایش یابد. افزایش عرضه پول یا همان افزایش نقدینگی بین مردم باعث شد تا اقتصاد آمریکا از رکود خارج شود.

سیاست های مالی

سیاست مالی، استفاده از درآمد و مخارج دولت به عنوان وسیله‌ای برای تأثیرگذاری بر اقتصاد است. نمونه‌ای از این ابزارها، مخارج، مالیات و بدهی است.

سیاست مالی بهتر است یا سیاست پولی؟

اقتصاددانان سیاست پولی را بر سیاست مالی ترجیح می‌دهند. زیرا سیاست پولی عموماً توسط بانک‌های مرکزی که غالبا در سراسر دنیا مستقل از دولت و سیاست است، اجرا می‌شود. اما سیاست‌های مالی توسط نهادهای سیاسی کنترل می‌شود که در مواقع بسیاری به دلیل بحث‌های سیاسی بین احزاب در کشورهای متفاوت دستخوش تغییرات می‌شود؛ مانند ترکیه که نزدیک انتخابات در سال ۱۴۰۲ اردوغان سیاست های مالی کشورش را تغییر داد.

غالبا سیاست پولی وقفه درونی و وقفه بیرونی کوتاه‌تری نسبت به سیاست‌های مالی دارد. در سیاست پولی بانک‌های مرکزی به سرعت می‌توانند تصمیم‌گیری کرده و تصمیمات خود را اجرا کنند، در حالی‌که تصویب و اجرای سیاست‌های مالی در بیشتر مواقع زمان می‌برند.

اقتصاد کلان چه تاثیری بر بازار کریپتو دارد؟

فدرال رزرو (Federal Reserve)

فدرال رزرو Federal Reserve، اصطلاحا بانک مرکزی ایالات متحده آمریکا است که در سال 1913 با هدف نظارت بر عملیات بانکی در پاسخ به رشته بحران‌های مالی تشکیل شد و نیاز به کنترل مرکزی سیستم پولی را نشان می‌داد. فدرال رزرو نهادی مستقل محسوب می‌شود؛ یعنی به طور مستقل عمل می‌کند اما بخشی از تصمیمات دولتی بر فعالیت آن‌ها دخالت دارد. جلسه فدرال رزرو با موضوعاتی نظیر تیپرینگ، نرخ بهره، تورم ومسائل این چنینی برگزار می‌شود.

فدرال رزرو مسئول تدوین سیاست‌های پولی، پیگیری رسیدن به سطح اشتغال مطلوب، تثبیت قیمت‌ها و رشد اقتصادی در آمریکا است. وظیفه دیگر فدرال رزرو تعیین سیاست‌های پولی است. اعضای این کمیته 12 نفر هستند که 7 نفر از آن‌ها به مدت 14 سال در فدرال سمت‌دار هستند. هر دو سال، یکی از این اعضا که دوره‌اش به پایان رسیده‌است جای خود را به کسی می‌دهد که به پیشنهاد رئیس‌جمهور و تأیید سنا انتخاب می‌شود. ریاست فدرال رزرو را جروم پاول، جمهوری‌خواه و دانش‌آموخته رشته علوم سیاسی دانشگاه پرینستون، برعهده دارد.

به طور کلی تصمیمات فدرال رزرو آمریکا کاملا بر بازارهای مالی و اقتصادی دنیا تاثیرگذار است. میزان این تاثیرگذاری به نوع تصمیمات بستگی دارد که آیا فقط فرآیند تیپرینگ را انجام می‌دهند یا افزایش نرخ بهره را هم دارند. در این صورت بازارهای مالی و بخصوص بازار ارز دیجیتال که یک بازار پر ریسک محسوب می‌شود، تاثیرات زیادی از تصمیمات فدرال رزرو  می‌گیرد.

با افزایش نرخ بهره فدرال، پول از بازار خارج می‌شود و درنتیجه بازار مالی روندی نزولی پیدا می‌کند. با کاهش نرخ بهره فدرال عموما پول به بازار تزریق می‌شود و در نتیجه بازار مالی روندی صعودی خواهد داشت. در ادامه مهم‌ترین عوامل اقتصاد کلان که بر بازارهای مالی تاثیرگذار است را بیان می‌کنیم.

اقتصاد کلان و تاثیر آن بر بازارهای مالی

1- بازار اوراق قرضه

یکی از عواملی که بر بازار مالی تاثیر دارد، بازار اوراق قرضه است. در اقتصاد کلان، چشم‌انداز مثبت بیت کوین با انعطاف‌پذیری در برابر رفلاسیون یا تورم عمدی در بازار اوراق قرضه آغاز شد.

Reflation: به وضعیتی اطلاق می‌شود که دولت برای تحریک اقتصاد عرضه پول را افزایش می‌دهد.

بازار مالی می‌تواند با استفاده از شاخص منحنی بازده، که تفاوت بین بازده اوراق قرضه بلند مدت و قراردادهای کوتاه مدت را اندازه‌گیری می‌کند، تجارت رفلاسیون (reflation trade) را دنبال کند.

2- بسته محرک آمریکا و تورم

دولت آمریکا در سال 2020، 3.4 تریلیون دلار کمک هزینه توزیع کرد. این بسته حمایتی ترس افزایش تورم را برانگیخته است. نقدینگی از بازار دلار خارج می‌شود و این امر موجب آغاز تجارت رفلاسیون خواهد شد. با افزایش تورم سیاست‌های ضد تورمی به کار گرفته می‌شود و نرخ بهره افزایش می‌یابد. با افزایش نرخ بهره پول از بازار خارج می‌شود و بازار روندی کاهشی پیدا می‌کند.

3- بازار طلا

بازارها در مورد انتظارات تورمی، سیگنال‌های مختلفی ارائه داده‌اند. عملکرد قیمت طلا واکنشی به بازارهای اوراق قرضه و آغاز تجارت رفلاسیون است. این امر نمایانگر بازاری است که در حال تلاش برای احیای مجدد، پس یک بحران اقتصادی است.

نوسانات قیمت طلا بر بازار کریپتو تاثیر مستقیم دارد. عموما با افزایش قیمت طلا بازار روندی کاهشی خواهد داشت و طلا در فارکس نوسانات بسیاری خواهد داشت.

چرا اینگونه است؟ چون بر اساس تاریخچه، بیت‌کوین زمانی که وضعیت جهانی اقتصاد مطلوب بوده رشد کرده، اما طلا به دلیل نقدشوندگی و اعتبار جهانی بالا، نقطه‌ای امن برای سرمایه گذاری است. حال فرض کنید مانند سال‌های  گذشته جنگ روسیه و اوکراین، سطح تورم بالا و … وضعیت اقتصاد جهانی وخیم باشد. بیت‌کوین یک دارایی  پر ریسک است و سرمایه از آن خارج می‌شود، از طرف دیگر طلا یک دارایی امن است و سرمایه را جذب کرده و رشد می‌کند.

4- بازار سهام

همبستگی بین بیت کوین و بازار سهام در اواخر فوریه 2020 افزایش پیدا کردو در اوایل مارس، قدرت دلار آمریکا در بازارهای اوراق قرضه، به بازار سهام و ارزش بیت کوین آسیب رساند.

5- ضریب همبستگی بیت کوین و شاخص سهام S&P 500

شاخص (Standard and Poor’s Index) فهرستی از 500 سهام برتر در بازار بورس سهام نیویورک و نزدک است که به آن شاخص S & P می‌گویند. از این فهرست برای معاملات، خرید و فروش سهام و ارزیابی عملکرد شرکت‌های بزرگ استفاده می‌شود.

6- تورم عمدی

ترس از افزایش بی سابقه بیت‌کوین باعث ایجاد نگرانی در مورد احتمال حباب بودن قیمت و احتمال کاهش سرمایه گذاری سازمانی (در صورت عدم واکنش به نرخ بهره) شده است. با این‌که اقدامات کوتاه مدت در بازارهای اوراق قرضه باعث ایجاد سرمایه برای سرمایه‌گذاری بیت کوین در میان سرمایه‌گذاران نهادی شده است، این عوامل می‌توانند موقتی باشند.

جمع بندی

در این مقاله که حاصل تلاش تیم تحلیلی همیار کریپتو است، اقتصاد کلان و تمامی پارامترهای مهم مرتبط و شاخص‌های تاثیرگذار بر آن را به تفکیک بیان کردیم. در اقتصاد کلان به بررسی عملکرد اقتصاد می‌پردازیم. تمامی اصطلاحات مهم این مقاله در بخش سوالات متداول به‌صورت منسجم آورده شده است.

سوالات متداول

اقتصاد کلان چیست؟

اقتصاد کلان به ارزیابی عملکرد اقتصاد در سطح کلان می‌پردازد. به عبارتی،‌ مواردی مانند سطح اشتغال، میزان تولید کل، صادرات،‌ ارزش واحد پولی و مباحثی از این دست در اقتصاد کلان بررسی می‌شوند.

اقتصاد خُرد چیست؟

اقتصاد خُرد چگونگی رفتار انسان‌ها و انتخاب‌هایشان را در سطح واحدهای خُرد یا کوچک اقتصادی مانند یک فرد، یک بنگاه، یک صنعت یا بازار یک کالای خاص بررسی می‌کند و به چگونگی تعامل میان خریداران و مصرف‌کنندگان و عوامل مؤثر در انتخاب خریداران می‌پردازد.

تورم چیست؟

به افزایش سطح عمومی قیمت کالاها و خدمات در یک اقتصاد، تورم گفته می‌شود.

نرخ بهره چیست؟

به درصد کارمزد لحاظ شده برای مبلغ خاصی که ما قرض می‌کنیم، نرخ بهره گفته می‌شود. ارزش نرخ بهره برحسب درصد و به‌صورت سالانه محاسبه می‌شود.

نرخ بیکاری چیست؟

مقدار بیکاری در یک اقتصاد توسط نرخ بیکاری اندازه‌گیری می‌شود، انواع بیکاری شامل بیکاری اصطکاکی، ادواری،ساختاری،ارادی و غیر ارادی و آشکار و پنهان هست.

تولید ناخالص ملی (GNP) چیست؟

مجموع ارزش کالا و خدمات تولید شده توسط مردم یک جامعه در یک اقتصاد ملی در مدت یک سال را تولید ناخالص ملی می‌گویند.

تولید ناخالص داخلی (GDP) چیست؟

مجموع ارزش کالا و خدمات تولید شده در داخل مرزهای یک کشور در مدت یک سال را تولید ناخالص داخلی می‌گویند.

سیاست پولی چیست؟

عرضه پول و چندین مکانیزم دیگر که توسط بانک مرکزی اجرا می‌شود و عرضه پول را مستقیم هدف نمی‌گیرند.

سیاست مالی چیست؟

استفاده از درآمد و مخارج دولت به‌عنوان وسیله‌ای برای تأثیرگذاری بر اقتصاد است. نمونه این ابزارها مخارج، مالیات و بدهی است.

سیاست‌های اقتصادی چیست؟

دولت‌ها برای بهبود وضعیت اقتصادی، تدابیری به‌منظور تحقق اهداف اقتصادی و اجتماعی معینی که با استفاده از ابزارهای در دست دولت تحقق می‌یابد، به کار می‌برند. این ابزارها همان سیاست‌های پولی و مالی هستند. هدف از این سیاست‌ها عبور از وضعیت موجود و رسیدن به یک وضعیت آرمانی و مطلوب در دوره‌های آتی هست.

چرا اقتصاد کلان مهم است؟

اقتصاد کلان به دولت کمک می‌کند تا نحوه عملکرد اقتصاد را ارزیابی کند و در مورد اقداماتی که می‌تواند برای افزایش یا کاهش رشد انجام دهد، تصمیم بگیرد.

نگرانی عمده اقتصاد کلان چیست؟

سه نگرانی عمده اقتصاد کلان عبارتند از سطح بیکاری، تورم و رشد اقتصادی.

علم اقتصاد چیست؟

دانش اقتصاد به دنبال یافتن تعادل در تخصیص منابع است. این علم به ما کمک می‌کند تا تولید، توزیع و مصرف کالاها و خدمات را به نحوی بهینه انجام دهیم.

شاخص های اقتصاد کدامند؟

شاخص‌های اقتصادی ابزارهایی هستند که برای سنجش عملکرد اقتصاد یک کشور به کار می‌روند. این شاخص‌ها اطلاعات مفیدی در مورد مواردی مانند رشد اقتصادی، نرخ بیکاری، تورم و سطح قیمت‌ها ارائه می‌دهند. این شاخص‌ها شامل تولید ناخالص داخلی، نرخ تورم، نرخ بیکاری، شاخص قیمت مصرف‌کننده و … می‌شوند.

نوشته های مشابه

‫20 دیدگاه ها

    1. ممنون که با توجه به سخت بودن بودن مقاله همراه ما بودید
      به طور کلی علم اقتصاد سخت هست

  1. دوشاخه علم اقتصاد به خوبی وباگفتاری کاملا ساده و قابل فهم بررسی شده بود خیلی ممنون از اکادمی همیار کریپتو

    1. سلامت باشید خانم حسین پور عزیز
      ممنون که همراه ما بودید

  2. در این مقاله با اقصاد خرد وکلان آشنا شدیم و تفاوت بین این دو اقتصاد را متوجه شدیم

    با تشکر از تیم همیار کریپتو

    1. خوشحالیم که همراه ما بودید. سپاسگزاریم سلامت باشید.

  3. وقت بخیر
    خیلی خیلی مقاله جذابی بود ولی سنگین.اقتصاد کلان پیچیده است من به شخصه در عین اینکه مطالب واسم خیلی جذاب بود درک کاملش مستلزم اینه واقعا وقت و زمان بزاری وقتی این مقالات که زحمتشو کشیدید میخوندم بیشتر از قبل به اهمیت اقتصاد کلان تو ترید پی بردم که چه قدر میتونه تو بازار تاثیر گذار باشه.ولی نیازه واسه درک کامل اون حداقل در حدنیاز توکار ترید واسش وقت بزارم و بیشتر مطالعه کنم چون خیلی تو کار و تصمیم گیری معاملاتمون میتونه تاثیرگزارباشه.
    ممنون از مقاله بسیار جذاب و خوبتون

    1. بله دقبقا اقتصاد کلان در بازار کریپتو و فارکس ارتباط مستقیمی داره مخصوصا که ما در حال حاضر در رکود قرار داریم

  4. سلام
    ممنونم بابت توضیحات فوق العادتون
    همیشه دنبال این بودم که موضوع اقتصاد کلان را اطلاعات جامع داشتم و تنها جایی که آنقدر عالی و به تفکیک پیدا کردم همینجا بود

    1. ممنون دوست عزیز ما روی اقتصاد کلان خیلی کار کردیم که مقاله خوبی باشه که بتونیم کمکی برای ارتقا عزیزان در زمینه اقتصاد کلان کرده باشیم

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا