7 تفاوت اقتصاد کلاسیک و کینزی + تأثیر آن در بازارهای مالی

تفاوت اقتصاد کلاسیک و کینزی و تأثیر آن در بازارهای مالی
محتوای این مقاله
علم اقتصاد بر پایه نظریه های مختلفی پایه گذاری شده است و با توجه به نتیجه بخش بودن تحلیل های متعدد، طرفداران بسیاری را مجذوب خود کرده است.
البته این نظریه ها دارای مزایا، معایب و نتایج مختص خود هستند.
در این مقاله که توسط تیم همیار کریپتو تنظیم شده است قصد داریم به دو نظریه کلی موجود در علم اقتصاد، اقتصاد کلاسیک و کینزی اشاره کنیم.
تفاوت اقتصاد کلاسیک و کینزی، موضوعی است که در این مقاله به آن اشاره می شود.
اگر شما نیز به علم اقتصاد علاقه مند هستید و یا کسب و کاری مرتبط با این بخش دارید، پیشنهاد می کنیم این مقاله را تا پایان مطالعه کنید.
در میان نظریه های مختلف موجود در علم اقتصاد، نظریه اقتصاد کینزی و کلاسیک از شهرت و اعتبار بالایی برخوردار هستند که از نظر اصل، جزئیات و اجرا تفاوت هایی با یکدیگر دارند.
کسب اطلاع در خصوص این دو نظریه بزرگ، دید و نگرش شما را نسبت به دنیای اقتصاد و اتفاقات پیش روی آن بیشتر می کند.
نگاهی به تاریخچه اقتصاد کینزی Keynesian economics
جالب است بدانید اقتصاد کینزی یادگار جان میراند کینز، اقتصاددان بزرگ بریتانیایی است.
وی در دهه 1930 تحلیل خود را در مورد رکود بزرگ انجام داد و پس از آن به عنوان الگویی برای طرفداران این نظریه مد نظر قرار گرفت.
دیدگاه کینز بر افزایش حقوق دولت و مالیات کمتر استوار بود با این هدف که تقاضای عمومی تحریک و به نوعی فعال شود تا در نتیجه اقتصاد کشور از حالت رکود خارج شود.
بر اساس این نظریه در زمان های سخت، مشاغل و کسب و کارها چاره ای به جز تعدیل نیرو و یا بستن کسب و کار خود نمی بینند با این حال افراد نیز به منظور بقا تلاش می کنند اندک سرمایه خود را پس انداز کنند.
در نتیجه اقتصاد کشور نیز که به هزینه کرد افراد جامعه وابسته است، از حرکت می ایستد و وارد چرخه رکود شده و در معرض تزلزل قرار می گیرد و این مهم یکی از موارد بخش تفاوت اقتصاد کلاسیک و کینزی محسوب می شود.
دیدگاه پیروان اقتصاد کینزی
یکی از مهم ترین تفاوت اقتصاد کلاسیک و کینزی در نگرش و دیدگاه طرفداران آن است.
طرفداران و پیروان اقتصاد کینزی معتقد هستند گرچه سرمایه داری، سیستم خوبی محسوب می شود اما گاهی به کمک و حمایت نیاز دارد.
ارتباط دو سویه و مستقیمی بین شرایط و درآمد برقرار است به این معنا که هر وقت همه شرایط خوب است، مردم نیز کار می کنند و درآمد کسب می کنند و با کمک آن نیازهای خود را تأمین می کنند. در نتیجه هزینه ها موجب تحریک و فعال شدن اقتصاد می شود و در حالت کلی همه چیز خوب و ایده آل به نظر می رسد. بر عکس زمانی که قدرت خرید مردم پایین باشد، خرید و معامله ای صورت نمی گیرد و در نتیجه اقتصاد وارد مرحله رکود می شود و برای برون رفت از آن نیاز به کمک دارد.
نگاهی به تاریخچه اقتصاد کلاسیک
پدر نظریه اقتصاد کلاسیک آدام اسمیت نام دارد که در اواخر قرن هجدهم میلادی آن را مطرح کرد. پس از آن توسط دیوید ریکاردو و جان استوارت میل توسعه پیدا کرد. این نظریه که تا حدود دهه 1870 میلادی در بخش آموزش اقتصادی کشور بریتانیا مطرح بود، به مباحثی مانند تقویت اقتصاد، آزادی اقتصادی، تأکید بر الگوهای لائیس فایر و رقابت آزاد اقتصادی، الگوهای لائیس فایر و رقابت آزاد تأکید و تمرکز داشت.
تعریف نظریه اقتصاد کلاسیک
جالب است بدانید نظریه کلاسیک بر خلاف نظریه کینزی است. تفاوت اقتصاد کینزی و کلاسیک در این است که نظریه کلاسیک به عدم دخالت عوامل خارجی اتکا دارد و معتقد است در صورتی که بازارهای مالی و اقتصاد تنها بمانند، از انعطاف لازم برخوردارند و خود را با شرایط وفق می دهند. اقتصاد حتی در زمان بحران نیز بدون دخالت مردم و دولت تعادل پیدا خواهد کرد.
بر اساس اقتصاد کلاسیک، هر فردی آزاد است که منافع شخصی خود را در بازاری آزاد و رقابت یکسان برای همه پیگیری و دنبال کند. به تعبیری دیگر وقتی افراد در مشاغل مختلف مشغول به کار هستند و دستمزدی دریافت می کنند و بخشی از دستمزد خود را برای خرید مایحتاج و کالاهای مورد نیاز، هزینه می کنند، به معنای ایجاد اصل تقاضای کارگران برای به دست آوردن کالا و محصولات متناسب با زندگی آن هاست.
7 تفاوت اقتصاد کلاسیک و کینزی
حال که با ایدئولوژی و تعاریف نظریه های کلاسیک و کینزی آشنا شدید لازم است با تفاوت های آنان نیز آشنا شوید. جالب است بدانید تفاوت اقتصادی کلاسیک و کینزی، بر نحوه سیاست گذاری دولت تأثیر می گذارد. در ادامه به 7 تفاوت اصلی اقتصاد کلاسیک و کینزی اشاره می کنیم:
- نقشی که دولت در اقتصاد دارد.
یکی از فاکتورهایی که اقتصاد کلاسیک و کینزی را از یکدیگر متمایز می کند، نقش دولت در اقتصاد است. یکی از دیدگاه ها به حضور و نقش پر رنگ دولت در اقتصاد و کنترل آن اشاره می کند و دیگری نقش دولت را انکار می کند و اعتقاد دارد اقتصاد برای بازسازی و ریکاوری به تنهایی نیاز دارد. نمی توان بر تأثیر پیامدهای دو نظریه بر صاحبان مشاغل کوچک و بزرگ چشم پوشی کرد چرا که این مشاغل برای تصمیم گیری استراتژیک و هدفمند در جهت توسعه و رونق کسب و کار خود، آن را دنبال می کنند.
با اشاره به تفاوت اقتصاد کلاسیک و کینزی، می توان گفت اقتصاددانان تئوری کلاسیک تمایلی به هزینه کرد دولت ندارند و بدهی های دولت را تحت هیچ شرایطی نمی پذیرند. این تئوریسین ها و پیروان آنها بودجه متعادل را در اولویت قرار می دهند چرا که معتقدند اقتصاد از هزینه های بالاتر دولت، دچار ضرر و زیان می شود. از طرفی دیگر پیروان نظریه کینزی با بدهی های دولت مشکل خاصی ندارند چرا که بر این باورند هزینه های دولت در راستای تأمین تقاضای کل است و اقتصاد نیز مسیر درستی را طی می کند.
- نقش بیکاری و تورم
همانطور که عنوان شد کینزی ها با بدهی دولت مشکلی ندارند در واقع مشارکت دولت را برای پیشبرد امور لازم می دانند و آن را بر سایر روش ها ترجیح می دهند. تفاوت اقتصاد کلاسیک و کینزی در بخش بیکاری و تورم نیز جالب توجه است. جالب است بدانید طرفداران نظریه کینزی بیش از آنکه نگران تورم باشند، شغل افراد را به عنوان دغدغه بزرگتری مد نظر قرار می دهند. پیروان کینزی نسبت به کالا و یا قدرت خرید ارز نگران نیستند و از نظر آنان افراد جامعه و قشر کارگر با استفاده از مهارت و توانایی هایشان، منافع جامعه را تأمین می کنند.
در گروهی دیگر که پیروان کلاسیک قرار دارند، نگرانی هایی نسبت به کار و تورم احساس می شود در واقع این گروه که طرفدار تئوری کلاسیک هستند، نسبت به بیکاری و تورم موجود، نگران هستند. در نگاه بلند مدت، تورم را مانع بزرگی بر سر رشد اقتصاد جامعه می دانند. به اعتقاد این دسته از افراد، اقتصاد به صورت پیوسته سطحی از اشتغال را دنبال می کند و وجود بیکاری را عامل دخالت دولت در بازار آزاد یا وجود انحصار در یک صنعت تلقی می کنند.
- نقشی که قیمت ها و تأثیرات بازار دارند
از دیگر مواردی که می توان به عنوان تفاوت اقتصاد کلاسیک و کینزی در نظر گرفت، نقش قیمت ها و تأثیرات بر بازار می باشد. کلاسیک دوست ها به دنبال بازاری هستند که سطح مشخصی از عرضه و تقاضا را نشان دهد و به نوعی سطح عرضه و تقاضای خود را پیدا کند. این گروه از افراد بر این باورند که قیمت ها بایستی بر اساس تقاضای مصرف کنندگان دارای نوسان باشد و بازار باید از انعطاف لازم برخوردار باشد به این معنا که با توجه به وجود نوسان، هر گونه کمبود و یا مازاد محصولات در بازار، بتواند خود را با شرایط وفق دهد اما طرفداران نظریه کینزی حضور دولت را ضروری می دانند و معتقدند قیمت ها باید به سختی تعیین شود و دولت نیز باید در حفظ ثبات قیمت ها تلاش کند. ضمن اینکه افراد حقیقی و حقوقی باید زیر نظر و تحت تأثیر دولت باشند و از این طریق امکان حفظ قیمت ها در محدوده خاصی برای دولت فراهم می شود.
- نقشی که رشد آینده اقتصاد دارد
نحوه پیش بینی و رشد آینده اقتصاد از دیگر موارد تفاوت اقتصاد کلاسیک و کینزی محسوب می شود. بر این اساس تمرکز کینزی بر روی مشکلات کوتاه مدت است و آنها مشکلات کوتاه مدت را نگرانی فوری می دانند و از نظر آنان باید به سرعت بر طرف شود و در این میان دولت برای اطمینان از رشد بلند مدت اقتصاد باید با آن ها برخورد داشته باشد. از طرفی دیگر طرفداران نظریه کلاسیک هستند که نگرشی بلند مدت دارند و بر روی مشکلات بلند مدت تمرکز می کنند. این گروه مشکلات کوتاه مدت را جدی نمی گیرند و تنها از آن به عنوان دست اندازهای جاده ای نام می برند و در نهایت بازار آزاد و اقتصاد با توجه به انعطافی که دارند، مشکل را بر طرف خواهد کرد.
- کارکرد عقلایی عوامل اقتصادی
در تفاوت اقتصاد کلاسیک و کینزی می توان به رویکرد عقلایی افراد نیز اشاره کرد. طبق نظر کلاسیک ها افراد توانایی کنترل فرآیندهای تولید، توزیع و مصرف را دارند و دارای رفتاری عقلانی هستند و دارای قدرت تشخیص نسبت به عملکرد و رفتار خود هستند. اما پیروان کینزی این موضوع را تأیید نمی کنند چرا که باور دارند ممکن است انسان اسیر توهم شود و احتمال انحراف فکری و عقلی در انسان وجود دارد.
- نقش انعطاف پذیری قیمت
طرفداران نظریه کینزی، به نرخ بهره به عنوان یک پدیده پولی نگاه می کند و این ایده را نفی می کنند که نرخ بهره به کمک نیروهای حقیقی پس انداز و بهره وری نهایی سرمایه مشخص و تعیین می شود. این گروه به انگیزه های سفته بازی و احتیاطی و معاملاتی برای ذخیره و حفظ پول تأکید دارند. در حالی که کلاسیک ها این تصور را ندارند. نظریه کینز ادعا می کند قیمت ها در بسیاری از مواقع به خصوص در زمان پرداخت مزد با سختی و ثبات همراه است اما کلاسیک ها اعتقاد دارند تمام قیمت ها نظیر قیمت سرمایه، زمین و پول، قابل انعطاف است و با توجه به میزان عرضه و تقاضا، واکنش نشان می دهد و ثبات قیمت در این مکتب جایگاهی ندارد.
- نقش تعادل در اقتصاد
موضوع تعادل در تفاوت اقتصاد کلاسیک و کینزی نیز دارای اهمیت است. در واقع مکتب اقتصاد کلاسیک به تعادل تکیه دارد و آن را امری همیشگی در نظر می گیرد که به طور مستمر در وضعیت کامل و به دلیل تعامل بین نیروهای عرضه و تقاضا وجود دارد و در صورت وجود عدم تعادل، در کوتاه مدت خواهد بود اما مکتب کینز این ادعا را رد می کند و اعتقاد دارد تعادل نوعی آرمان است و اقتصاد در حال رشد ممکن است به مدت چند سال با عدم تعادل در زمینه های مختلف نظیر بیکاری مواجه شود و شاهد سقوط باشد
نتیجه گیری
در این مقاله که توسط مجموعه همیار کریپتو تهیه و تنظیم شد، با دو نظریه و مکتب کلی در علم اقتصاد آشنا شدیم. نظریه کلاسیک و کینزی هر کدام مبنا و اصول خود را دارند و همین موضوع باعث ایجاد تفاوت و تناقض های فراوان بین شان شده است با این حال هر یک برای مبانی و تعاریفشان استدلال دارند. در نتیجه با اطمینان نمی توان گفت کدام یک جامع تر و کارآمدتر هستند. تفاوت اقتصاد کلاسیک و کینزی نشان داد که دولتمردان با نگرش های مختلف، به طور مستقیم یا غیر مستقیم بر روی اقتصاد تأثیر می گذارند. از نظر اقتصاد کلاسیک، بازارهای آزاد، نتیجه مطلوبی را خواهند داشت و با توجه به انعطافی که دارند، خودشان آن را محقق می سازند در حالی که از نظر اقتصاد کینزی حضور و دخالت دولت را مهم تلقی می کند و باور دارد برای برون رفت از بحران و رکود، دولت ها باید بستر مناسب را ایجاد کنند. در غیر این صورت سقوط حتمی است.
جهت حضور در دوره های عمومی و خصوص ارز دیجیتال و تحلیل اقتصاد جهانی، می توانید با مشاوران همیار کریپتو تماس بگیرید.
چطور با تخفیف کارمزد در صرافی های ارز دیجیتال ثبت نام کنیم؟
با استفاده از لینکهای زیر از تخفیف کارمزد بهترین صرافی های ارز دیجیتال بهره مند شوید.
دیدگاهتان را بنویسید